1 از روزهاي تير، كه ميگذريم هميشه احساس كنارمان بودنش را بيش از پيش حس ميكنيم، همه در تكاپويند تا به هر وسيله كه ميتوانند يادش را كه هماره زنده است، دگرباره تيتر يك زندگي مان كنند. و هميشه هستند كساني كه ميبايد وقت بگذارند و شرح دهند آنچه عمر جهان بر آنها در زندگي با بامداد شاعر گذرانده است.
نمي خواهم به سياق هر سال بگويم فردا دوم مرداد است و روز خاموشي شاعر انسان. كه آنچه بر همگان واضح است آن است كه شعر بامداد هر سال بيش از سال گذشته ارج و قرب پيدا ميكند و علاقه مندان به آثار این بزرگ شاعر سده اخير ايران هر سالي كه از غروب او دورتر ميشويم بيشتر ميشوند. و همين 11 سالي كه از دوم مرداد 1379 ميگذرد نمايان كرده است كه شاملو كجاي جهان ايستاده است. پيشنهاد ميكنم مطبوعات همين يكي دو روزه را ورق بزنيد و زنده نام بودن شاعري كه زندگي را ميستائيد ببينيد.
2 اگرچه ردپاي شهود و ديگرزماني در ميان اشعار احمد شاملو بسيار زياد است و مثل اشعار مولوي گاهي آدم را به حيرت مياندازد كه سر اين ريسمان به كجا وصل است و رقص اين كلمات و وردي كه زمزمه ميكنند چه ميخواهد بگويد. اما در برخي اشعار دهه پاياني عمر بامداد، اين حيرت و قدم زدن شاعر در پهنههاي حسي بيزماني و بيمكاني رنگي ديگر ميگيرد، يكي از همين اشعار شعر «حجم قيرين نه در كجايي...» سروده شده در اول مهرماه 1370 است. حس انفرادي كه در اين شعر موج ميزند گويي وصف حال هر روز انسانهايي است كه گرفتار كجايي هستند كه اينجا و آنجا نيست. نه اينكه ندانيم كجاست بلكه ميدانيم و نميتوانيم گفت. همه ما گويي در اين لامكاني اسيريم و عقربهاي هم به مدد نميآيد تا سد زمان را بشكند و داستاني ديگر در زندگي مان آغاز كند. و چه غمانگيز است زيست در اين چارچوب بسته كه از هر طرف ديوار است و دريغا پنجره اي! و چه اميدبخش و تنهايي زُدا، ندايي كه از روزن ديوارها با صدايي خفه ميگويد: من هم اينجا هستم!
حجم قيرين نه در كجايي
نا در كجايي و بيدر زماني
وآنگاه
احساس سر انگشتان نياز كسي را جستن
در زمان و مكان
به مهرباني:
«من هم اينجا هستم!»
پچپچهاي كه غلتا غلت تكرار ميشود
تا دور دستهاي لا مكاني.
*
كشف سحابي مرموز هم داستاني
در تلنگر زود گذر شهابي انساني.
3 راستي همين سهشنبهاي كه گذشت سيمين خانم بهبهاني هم 84 ساله شد. زادروز شاعر را تبريك ميگويم و براي چشمهاي بانوي شعر ايران دعا ميكنم و آرزوي بهبود برايشان دارم. اميد دارم هميشه سالم و شاعر چون هميشه باشند.
4 خاطرتان باشد پيش از عيد از تولد سايت «آنات» به آدرس اينترنتي www. aanaat. com گفتم. سايتي كه بنا دارد نماينده شعر كوتاه ايران باشد. حقيقتش را بخواهيد هنگام راهاندازي اين سايت گمان نميكردم چندان توفيقي بيابد و حركت را چندان جدي نميديدم. چراكه تاريخ نه چندان بلند سايتهاي ادبي در ايران به ما ميگويد سايتها با قدرت كارشان را شروع ميكنند و كمكم ريزش پيدا ميكنند و مثل بعضي نشرها، جوايز خصوصي و ديگر اقلام ادبي ميشوند حياط خلوت مديران و مدبرانش.
اما امروز كه ديگر بار سراغ آنات را گرفتهام، ميخواهم بگويم آنات روندي مخالف اين رود را شنا كرده و اگر امروز به اين سايت سري بزنيد خواهيد ديد كه تلاش جليل صفربيگي و تيم تحريريه آنات، روندي رو به جلو موفق را داشته است.
اگر در ابتداي كار تنها شعر كوتاه سپيد و نيمايي و رباعي و دوبيتي و هايكو را نشانه رفته بودند، امروز شاهديم كه سايت چتر خود را بر سر شعر اقوام ايراني و غيرايراني هم پهن كرده و شعر كوتاه گيلكي، ليكو، موتو، دوبيتي فولكلور بوشهر، اسا شعر، باياتي، شعر كوتاه كردي جنوبي، سه خشتي، شعر كوتاه كهكيلويه و بويراحمد (يار يار)، شعر كوتاه يزدي، شعر كوتاه عربي، شعر كوتاه كردستان، شعر كوتاه افغانستان، شعر كوتاه انگليسي، شعر كوتاه فرانسه، شعر كوتاه تركيه، شعر كوتاه آذربايجان، شعر روسي، شعر چيني، شعر بختياري، شعر سيستاني و شعر هندوستان و چندين گونه ديگر شعري را در خود جاي داده و نمونه آثاري از آن ارائه كرده است.
از ديگر قابليتهايي كه آنات براي مخاطبانش فراهم كرده است امكان ثبتنام در سايت و به روز كردن اشعار است. يعني هر عضو سايت پس از سرودن شعر جديد، ميتواند از قابليت وبلاگ مانند سايت استفاده كند و شعر خود را با ديگران به اشتراك بگذارد و از آنها كامنت بگيرد و براي ديگران كامنت بگذارد كه اين خود مخاطبان عام سايت را بسيار افزايش داده است. يكي ديگر از اقدامات ابتكاري سايت آنات برگزاري جايزه خيام است كه بيسر وصدا توانسته جاي خود را در ميان مخاطبان شعر باز كند. جالب است بدانيد كه اين جايزه با حمايت مالي و معنوي برخي ناشران خصوصي و خود شاعران و اعضاي تحريريه آنات برگزار ميشود و عجالتا از حمايت دولتي و... برخوردار نيست كه اهميت اين جايزه را نمايان ميكند.
برگزاركنندگان درباره اين جايزه گفتهاند جايزه ادبي خيام زير نظر (آنات) برگزار ميشود و قالبهاي برگزاري تمامي قالبهاي شعر كوتاه (دوبيتي، رباعي، سپيد، هايكو، سه گاني و... ) است. اين جايزه هر ماه يك بار و در يكي از قالبهاي شعر كوتاه برگزار ميشود و هر شاعر – در هر قالب- فقط ميتواند 5 قطعه شعر ارسال نمايدو در هر قالب سه نفر برگزيده ميشود كه فقط به برگزيده اول جايزه تعلق ميگيرد... جايزه ادبي خيام موضوع خاصي ندارد و شاعران در ارسال آثارشان با موضوعات مختلف آزادند... و البته دوستان توجه داشته باشيد كه همين آزادي چيز كمي نيست و در جوايز ادبي كمتر يافت ميشود.
5 عصر پنجشنبه، پكر در خانه نشسته بودم و داشتم صفحات اينترنت را ورق ميزدم كه به روايت طنز ديگري از عمران صلاحي برخوردم. بسيار به قول زعما و قدما باعث انبساط خاطر شد و گفتم حالا كه چنين است آن را با شما شريك شوم و لبخندي بر لبتان بنشانم. صلاحي در خاطرهاي آورده:
يك شب در انجمن ادبي صائب، استاد عباس فرات به من گفت: كجا داري ميروي؟
گفتم: استاد، من همين جا ايستادهام و جايي نميروم.
استاد اشارهاي به قد بلند من كرد و گفت: داري به آسمان ميروي و خودت خبر نداري!
6 نظراتتان را در صورت تمايل با ايميل soori. [email protected] com با من در ميان بگذاريد.
اين ستون و صفحه شنبهها منتشر ميشود.

گرفتار كجايي كه اينجا و آنجا نيست
پوریا سوری: از روزهاي تير، كه ميگذريم هميشه احساس كنارمان بودنش را بيش از پيش حس ميكنيم، همه در تكاپويند تا به هر وسيله كه ميتوانند يادش را كه هماره زنده است، دگرباره تيتر يك زندگي مان كنند.