بنابر اعلام رسانهها، او آخر هفته پيش، پس از بازديد از «دومين نمايشگاه جوانان پيشرو» در «گالري پرديس ملت» و گفتوگو با نقاشان جوان، دست به جيب شده و گرانترين اثر اين نمايشگاه را كه به وحيد چماني (لطفا بند چهارم را هم بخوانيد) اختصاص دارد به قيمت 15 ميليون تومان خريداري كرد و از آن مهمتر، اين خريد را فتح بابي براي راهاندازي «گنجينه هنرهاي تجسمي خانه هنرمندان» اعلان كرد و گفت كه در اين گنجينه، از پيشكسوتان تا جوانان، از مدرنيستها تا معاصران و پستمدرنها جايشان محفوظ است.
1- «خانه هنرمندان به لحاظ فضاي نمايشگاهي، حتي با موزه هنرهاي معاصر برابري ميكند»؛ قلممان مو درآورد از بس با معيار قرار دادن اين مولفه، از رخوت و باري به هر جهت بودن فعاليتهاي هنرهاي تجسمي خانه هنرمندان نوشتيم.
شنيدهها هم حاكي بود به رغم توصيههاي استاد غلامحسين اميرخاني رئيس شوراي عالي خانه هنرمندان، بر نهادمندشدن رويدادهاي تجسمي در خانه، مديران وقت وقع چنداني به اين مهم مبذول نكردند تا آنسان كه نخبگان تجسمي از احياي كيفي گالريهاي خانه قطع اميد كردند اما خوشبختانه ظاهرا آب رفته به جوي بازخواهد گشت. شنيدهايم با ايده سرسنگي گالريهاي هشتگانه خانه هنرمندان زير نظر معاون هنري و مدير امور، نگارخانهها صاحب افق و دورنما خواهد شد كه براي رسيدن به آن استراتژي و برنامهريزي مدوني اعلام خواهد شد.
2- فروش 170 ميليون توماني «هفت نگاه چهارم»، پاييز سال گذشته در گالريهاي خانه هنرمندان، زبان همه آنهايي را بست كه ميگفتند: «خانه هنرمندان پتانسيل تجسمي ندارد زيرا در مركز شهر واقع است؛ جو دانشجويي دارد و خريداران در هياهوي جمعيت روزانه خانه پا به اين گالريها نميگذارند» اما فروش چشمگير هفتنگاه چهارم در همين خانه هنرمندان شلوغ دانشجويي ثابت كرد اگر كار دست كاردان باشد وصال به سر منزل مقصود ميسر است. اگر در خاطر مباركتان باقي مانده باشد اين فروش هفت نگاهيها در حالي به وقوع پيوست كه پاييز سال گذشته، وانفساي آلودگي هوا و تعطيلات برآمده از آن و تسري طرح زوج و فرد به تمام تهران بود؛ اما شش بانوي هفتنگاه ثابت كردند «خانه هنرمندان چه پتانسيل بالايي براي هنرهاي تجسمي دارد ولي كسي از اين گنج، خبر ندارد.»
3- بديهي است با توجه به جايگاه خانه هنرمندان، انتظار از اين مركز الگوسازي و برپايي نمايشگاههاي موضوعي تخصصي است كه گالريهاي خصوصي توان آن را ندارند. استعداديابي و مجالدادن به ايدههاي نويني كه امكان ارائه آنها در ديگر فضاها نيست، ديگر سرفصلهايي است كه بايد در رويكرد نوين خانه هنرمندان آنها را احساس كرد؛ خبرهاي دريافتي از برنامههاي آتي اين مركز از توجه به اين بايدها حكايت ميكند.
4- خبر راهاندازي «گنجينه هنرهاي تجسمي خانه هنرمندان» اهالي اين وادي را دلگرم كرد؛ تاسيس اين گنجينه بيش از آنكه به نفع هنرمندان باشد به نفع خانه هنرمندان است؛ يك جور آيندهنگري و پسانداز براي فرداهاست؛ نمونهاش اينكه كسي نميتواند براي گنجينه موزه هنرهاي معاصر تهران، قيمتي تعيين كند. نمونه حاضر آماده ديگر اينكه همين وحيد چماني كه خانه هنرمندان اثرش را 15 ميليون تومان خريداري كرد، جواني 27 ساله است كه سه سال پيش در دومين دوسالانه هنرهاي تجسمي دامونفر حائز رتبه دوم شد و در كريستيز 26 اكتبر 2010، يك اثر از مجموعه «اسيد آمينه» او در اندازه 99×150 سانتيمتر در حالي كه شش تا هشت هزار دلار قيمتگذاري شده بود، به مبلغ 32 هزار دلار به فروش رسيد. حال خانه هنرمندان اثري از همين مجموعه «اسيد آمينه» را در حالي كه اندازهاش 100×300 سانتيمتر است 15 ميليون تومان خريداري كرده است. غير از جنبه سرمايهگذاري، گردآوردن مجموعه آثار معاصر هنرمندان ايران در واقع ميراثداري برههاي حساس و مهم از تاريخ امروز هنر ايران است كه در روزگار اقبال بينالمللي، بيم آن ميرود رد ماندگاري از آن در فرداي ايران باقي نماند...
اميدواريم چشمانمان هرچه زودتر به بارقههاي عيني اين خبرهاي اميدبخش روشن شود.

سرانجام، بخت تجسمي در «خانه هنرمندان» باز شد!
يكي از گلايههاي هميشگي از «خانه هنرمندان» توجه بيش از حد به تئاتر و كمرونق بودن هنرهاي تجسمي و افول كيفي روزافزون حسين عبدالهاشمپور: گالريهاي آن بود؛ اما اين روزها خبرهاي ديگري به گوش ميرسد كه در كميابي خبرهاي خوب، به خدا غنيمت است: دكتر مجيد سرسنگي، مديرعامل نوآمده خانه هنرمندان، در گفتوگوهاي رسانهاي از توسعه متوازن همه هنرها در خانه گفته است، اما گويي دكتر با علم به ظلم تاريخي كه در اين سالها به تجسمي در خانه رفته است ظاهرا درباره اين هنر خاص، نسخه گفتاردرماني را كافي ندانسته و براي اثبات گفتههايش قدم عملي هم برداشته است.