زنان واقعي كه ما دوروبرمان ميبينيم در داستانها و رمانها تا چه حد به درستي تصوير شدهاند؟ وقتي زني در مقام قهرمان داستان قرار ميگيرد، غالبا از واقعيت عادي به موقعيتي خيالي و فراواقعي ارتقا مييابد. كوشيدهام در داستانكهايم، شناختي از زن را تجسم بخشم كه در موقعيت پيراموني با هويتي بزك نشده، زندگي ميكند، كار ميكند و در كنش و واكنش فردي و اجتماعي است. بنگريم به اين زنان زنده و عادي و كمتر ديده شده در برابر و كنارمان. اين عكسهاي فوري از زنان جامعهمان را كه سالها پيش نوشتهام، قرار است در كتابي چاپ كنم. تكههايي از آن را براي روزنامه شما ميفرستم.
چرخ خريد آبي رنگش را پركرد. به زحمت از مغاره بيرون كشيد. اگرچه فرامرز هميشه ميگفت خانم سنگين است. بگذار برو، ميدهم شاگردم بياورد و او جواب ميداد: متشكرم خودم ميبرم.
يك بار هم گفت: مثل اون دفعه ميشه كه تا نزديكيهاي ظهر نفرستادي و بيناهار مونديم.
از شدت سنگيني بار، چرخها به قژقژ افتاد. ساك، جايي براي بقيه خريدها نداشت. كيسه كتاني سبكي را كه پسربزرگش فرستاده بود، سبك بود و بهدرد بخور. هميشه آن را ميگذاشت توي كيفش براي اين طور مواقع، بند آن را حمايل گردن كرد. روي كيسه با خط انگليسي سياه و درشتي نوشته بود «ماركس اند اسپنسر». بقيه خريدها را توي آن جا داد. گردنش كه درد ميگرفت، آن را جابهجا ميكرد. تا به خانه رسيد خيس عرق شده بود. لباس در نياورده شير و ماست را توي يخچال گذاشت. گاز را روشن كرد قابلمه پرآب را روي آن گذاشت. رفت تا مانتو و روسرياش را درآورد. آمد توي آشپزخانه ماكارونيها را توي آب ريخت، گوشتچرخكرده را روي پيازي- كه قبل از خارج شدن از خانه سرخكرده بود- ريخت. مايه را حاضر كرد. دخترش ماكاروني را خيلي دوست داشت. برنج را خيس كرده بود. براي شوهرش، مرغ تازه خريده بود. آن را با يك پياز درشت گذاشت بپزد. زرشك را پاك كرد. از زرشكپلو خوشش نميآمد. توي هر مهماني كه زرشكپلو سر ميز بود، فكر ميكرد زرشكپلو درست كردن عين تنبلي و توهين به مهمانهاست. اما سعيد اين غذا را دوست داشت. ظهر شده بود سالاد درست كرد. بچهها از دبيرستان آمدند. گرسنه بودند.
پرسيد: ماكاروني يا زرشكپلو؟
امين گفت: مامان ميدوني ديگه پرسيدن نداره. از هر دو.
اما گلاره ماكاروني را ترجيح داد. بچهها سير شدند. سالاد دستنخورده باقي ماند. ساعت دو بود. ميز را جمع كرده بود كه سعيد كليد به در انداخت و آمد تو.
گفت: بهبه چه بويي! بكش كه آمدم!
زن از آشپزخانه سرك كشيد سلامي بدهد. سعيد رفت تو دستشويي. برگشت به آشپزخانه، مشغول كشيدن غذا شد. زرشكپلو را زعفران مفصلي زد. رويش را با خلال پسته و بادام تزئين كرد و تو ديس كشيد. مرغها را دورش با سليقه چيد. ماكاروني را در ظرف ديگر با سه تكه تهديگ سيبزميني تزئين كرد. سالاد و ماست و خيار را از يخچال درآورد. دو تكه نان سنگك را كه چهارگوش بريده بود، توي تستر گذاشت. داغ كه شد توي پارچه پيچيد تا سرد نشود. سعيد به سرعت وارد آشپزخانه شد و گفت:
چقدر گشنمه.
تا چشمش به ميز افتاد، گفت:
سوپ نداريم. زن گفت:
وقت نشد درست كنم. سعيد گفت:
اي بابا زرشكپلو كه بدون سوپ نميچسبه.
ديس زرشكپلو داشت به آخر ميرسيد كه رفت سراغ ماكاروني. باز هم سالاد دستنخورده ماند. ماست و خيار تمام شد. نوشابه هم براي افكن كردن لابهلاي غذا بلعيده شد. زن سالاد كشيده بود و با بيميلي مي خورد. سعيد بلند شد و گفت:
ديرم شد.
كفشهايش را پوشيد و رفت. زن ميز را جمع كرد. ظرفها را شست. آشپزخانه را جمع و جور كرد. بايد دوباره ميرفت خريد. فكر كرد سيبزميني هم كم دارم. دوباره چرخ را برداشت و رفت بيرون. صداي كوبيدن گوشت بچهها را از خواب پراند. هفتتكه گوشت را با تخممرغ و آرد نان ادويه زده و آماده كرد. سوپ هم داشت آماده ميشد. سيبزميني را خرد كرد و توي آب ريخت تا نشاستهاش برود. ساعت نه ميز را چيد. با هم شام خوردند و چه پراشتها. بعد از شام مرد بقيه سيبزمينيهاي سرخ شده را با خود برد. تلويزيون را روشن كرد. آجيل و ميوه هم روي ميز بود. تناول تا پاسي از شب ادامه داشت. صداي شستن ظرف از آشپزخانه ميآمد. ساعت 5/11 با ليوان شير آمد و نشست جلوي تلويزيون. سعيد چرت ميزد. يك دستش بالاي سرش بود و بشقاب خالي سيبزميني روي پاهاش. زن بشقاب را برداشت. مرد خوابآلود گفت:
خستهام ميرم بخوابم.
زن پيشدستيهاي پر از پوستتخمه و ميوهها را برداشت به آشپزخانه رفت. ساعت 12 بود مسواك زد. رفت بخوابد. دراز كه كشيد يادش آمد براي فردا چيزي آماده نكرده. بلند شد. دو بسته گوشت قيمهاي را از فريزر بيرون گذاشت. نخود و لوبياي آش فردا را خيس كرد. براي شب هم يك بسته بزرگ گوشت براي شامي بيرون آورد و برگشت به رختخواب.

یک روز زنانه
آسیه جوادی (ناستین): زنان واقعي كه ما دوروبرمان ميبينيم در داستانها و رمانها تا چه حد به درستي تصوير شدهاند؟ وقتي زني در مقام قهرمان داستان قرار ميگيرد، غالبا از واقعيت عادي به موقعيتي خيالي و فراواقعي ارتقا مييابد.