ماركوويتز كه سابقه زيادي در نگارش مجموعههاي تلويزيوني دارد براي نوشتن فيلمنامه «روساي مخوف» هم تا توانسته عناصر جذاب موردپسند مخاطب عام يعني همان مخاطبي كه عاشق كارهاي تلويزيوني است را به فضاي فيلمنامه خود وارد كرده و در اين بين براي استفاده از شوخيهاي قرار گرفته در دل كمدي موقعيتهاي فيلم هم هيچ حد و مرزي قائل نشده است. «روساي مخوف» يك نمايش خندهدار از قرار گرفتن آدميان در موقعيتي است كه عقل آنها زايل شده و به جاي آن برخورد احساسي است كه جايگزين ميشود. در اين نمايش خندهدار بيش از همه اين بازيگران كار هستند كه بنا بوده با ارائه تصويري دقيق و همهجانبه از شخصيتهاي غيرمتعارف فيلم اسباب توجه مخاطبان را شامل شوند؛ بازيگراني كه به درستي انتخاب شدهاند و به همين دليل «روساي مخوف» را به لحاظ روش انتخاب بازيگر در مرتبهاي بالا قرار دادهاند. كافي است بازي «كوين اسپيسي» در نقش «هاركن» را زير ذرهبين برد تا دريافت يك انتخاب درست تا چه حد ميتواند موجب سرزندگي فيلم شود. اسپيسي كه حالات او در اين فيلم و بهخصوص نحوه نگاه كردنش تا حدودي شبيه به رفتارش در «هفت» شده، بهترين جلوه بازيگري فيلم است. البته در كنار او «جنيفر آنيستون» را هم داريم كه با قبول بازي در نقشي كه به لحاظ رفتاري بسيار متفاوت است از شخصيت واقعياش، سورپرايزي ديگر را براي «روساي مخوف» رقم زده است. «روساي مخوف» با ساختاري هوشمندانه بنا شده و اين هوشمندي بيش از هر چيز در واداشتن مخاطب به تماشاي فيلم خود را نشان داده و جالب اينكه حتي سختگيرترين منتقدان هم آن را اثري مفرح قلمداد كردهاند.
به جز شما دو بازيگر ديگر «روساي مخوف» يعني «جنيفر آنيستون» و «كالين فارل» اصليترين بازيگراني بودهاند كه توجه مخاطبان و منتقدان را همزمان با هم به بازي خود جلب كردهاند. همكاري با اين دو نفر را چطور ارزيابي ميكنيد؟ شخصا فكر ميكنم شما سه نفر برترين بازيگران فيلم هستيد.
يقينا جنيفر آنيستون در اين كار متفاوت با تمام كارهاي ديگر خود بازي كرده و حتي به اعتقاد بسياري شايد ايفاي نقش او در اين فيلم باعث شود از سوي مخاطبان عام هم با ويژگيهايي كه در اين فيلم ارائه داده، شناخته شود. او دقيقا منطبق با آنچه فيلمنامه از وي خواسته بود، پيش رفت و همين همگام بودن با سناريو بود كه موجب شد شمايلي جديد از بازي وي را در اين فيلم ببينيم. نكته مهم شخصيتپردازي اين فيلم تاكيدي بر اين مساله بود كه همه انسانها فارغ از وجهه اجتماعي خود اين حق را دارند كه دچار لغزش شوند و چه در بازي من، چه بازي آنيستون و چه بازي كالين فارل تاكيد بر همين مساله است كه باعث تفكر مخاطب راجع به فيلم شده و اسباب ارتباط بيشتر مخاطبان با فيلم را فراهم ميكند. كالين فارل هم در اين فيلم ايفاگر شخصيتي زشت است كه رفتارش كارمندان زيردستش را به ستوه آورده است. فكر ميكنم انتخاب وي براي اين نقش قابل توجه بود و كار بر ويژگيهاي فيزيكي وي و بهخصوص گريم درست او اسباب ايجاد يك كاراكتر منزجركننده تمامعيار را به وجود آورد. من، آنيستون و فارل در اين فيلم شخصيتهايي همعرض داريم يعني هر سه روسايي هستيم كه كاركنان خود را به ستوه ميآوريم تا تصميم به قتل ما بگيرند.
به بياني ديگر آنقدر به كارمندان فشار وارد ميشود كه آنها مجبورند راهي براي تقابل با روساي خود پيدا كنند.
همينطور است اما متاسفانه اين كارمندان آنقدر سادهلوح و به تعبيري احمق هستند كه هر برنامه يا روشي كه براي تقابل با مديران خود به كار ميگيرند به نوعي با شكست مواجه ميشود اما همه اين حماقتها به نوبه خود اسباب كميك فيلم را شكل داده و باعث مفرحتر شدن آن ميشود. البته طبيعي هم هست كه يكي از روشهاي ايجاد لحظات طنز در هر فيلمي نمايش يكسري تناقض رفتاري است؛ تناقضاتي كه بناست نتيجه عكس آن چيزي را كه انتظار ميرفته، ارائه دهند.
كاراكترتان در «روساي مخوف» را چطور ديديد؟ آيا هيچگاه در اجتماع بيروني با شخصيتهايي مانند «ديو هاركن» برخورد داشتهايد؟
من سالها پيش از اين اگر اشتباه نكرده باشم در اوايل دهه 90 در فيلمي بازي كردم با عنوان «شنا با كوسهها». در آن فيلم كه اتفاقا كمدي هم بود ايفاگر شخصيتي بودم به نام «بادي آكرمن» كه فكر ميكنم به نوعي خويشاوندي نزديكي با ديو هاركن دارد و حتي ميتوان گفت اين دو شخصيت، برادر هستند. البته يك تفاوت عمده ميان اين دو شخصيت وجود دارد؛ آكرمن انساني است كه اگرچه در مسيري عجيب گام برميدارد اما ميتوان در پس رفتار او انگيزههاي نهاني را كه مسبب رفتارش هستند، پيدا كرد اما ديو هاركن هيچ هدفي از انجام كارهايش ندارد يعني كارمندانش را تحتفشار ميگذارد فقط و فقط براي اينكه عقدههاي روحياش خالي شود.
يعني رفتارهاي اين شخصيت ناشي از آن نيست كه ميخواهد اسباب پيشرفت كارمندان تحتامرش را پيدا كند؟
نه، به نظر ميرسد ديو هاركن ساديسم دارد يعني اينكه به كارمندش ميگويد اين كار را بكن يا آن كار را نكن برآمده از تصميمات قبلي و براي اين نيست كه اسباب پيشرفت كارمندش را فراهم آورد بلكه صرفا ناشي از اين امر است كه ذاتا از رنج ديگران لذت ميبرد وگرنه دليلي ندارد كه بيخود و بيجهت زيردستانش را مواخذه كرده و بهطور مرتب آنها را تحقير كند. اين را فراموش نكنيد عليرغم كمدي بودن «روساي مخوف» همچنان در سيستمهاي مختلف تجاري-صنعتي هستند آدمهايي كه به همين شيوه با كارمندان خود برخورد ميكنند.
آيا خود شما هم سابقه برخورد با چنين مديراني را داشتهاي؟ اگر پاسختان مثبت است، واكنش بيرونيتان نسبت به چنين مديراني چطور بوده است؟
در اطراف از اين تيپ مديران آنقدر زياد هستند كه نميتوان آنها را محدود به حوزه خاصي كرد. مديراني كه حتي طاقت يك دقيقه تاخير شما را ندارند و اگر بهطور كاملا اتفاقي روزي يك كار غيرمنتظره برايتان پيشآمده و مثلا بنا باشد بهخاطر شركت در مراسم تدفين يكي از اقوامتان، سركار حاضر نشويد، چنان برخوردي با شما ميكنند كه از خودتان بدتان ميآيد. همه ما تجربه برخورد با اين كارفرمايان وحشتناك را داشتهايم، خود من هم از اينگونه روسا داشتهام. شخصا در جاهايي كه چنين مديراني بودهاند زياد راحت نبودم براي همين در شرايطي كه مسووليت كاري به من واگذار شده و تعدادي نيرو در اختيارم قرار دادهاند تا توانستهام كوشيدهام بيش از بقيه از خودم كار بكشم تا به اين ترتيب حداقل سيماي يك مدير ساديستيك را نداشته باشم. البته اينكه بيايم و در نقش مديري بازي كنم كه زياد از روش كارياش خوشم نميآيد، به اندازه كافي برايم مفرح بود.{ميخندد}
به نظر ميرسد شخصيتپردازي سه دوست اصلي «روساي مخوف» يعني «نيك»، «كورت» و «ديل» كه قصد دارند روساي خود را از بين ببرند با نوعي بزرگنمايي انجام شده يعني قدري حماقت بيدليل در رفتار آنها ميبينيم.
اين سه دوست آنقدر احمق هستند كه شايد در كل زندگيتان هيچگاه با چنين آدمهايي برخورد نكرده باشيد. اصلا همين حماقت است كه يكي از نقاط پيش برنده داستان است. «جيسون بيتمن» كه نقش يكي از اين رفقا را بازي ميكند در حالت طبيعي انساني به شدت باهوش است اما چنان حماقتي در فيلم از خود بروز ميدهد كه گمان ميكنيد اين ويژگي شخصيتي خود اوست. بيتمن در كنار «چارلي دي» و «جيسون ساديكيس» خيلي خوب توانستهاند سيمايي دقيق از سه رفيق احمق را به نمايش بگذارند. اينها خيلي با هم هماهنگ هستند و همين هماهنگي باعث شده تمام سكانسهايي كه در كنار هم هستند خيلي خوب و جذاب از كار دربيايد. بدينلحاظ بايد كار «سيث گوردون» كه از اينها در كنار هم استفاده كرده را تحسين كرد. اين سه نفر در كنار هم واقعا جذاب ظاهر شدهاند. راستش را بخواهيد خودم فيلم را ديدهام و با تماشاي رفتاري كه از اينها سر ميزند به اندازه كافي خنديدهام.
منبع: flicksandbits.com