با اينكه شعارهاي ديگري مثل «رفع ستم طبقاتي» يا «نان، مسكن، آزادي» از جانب افرادي در شبنامهها مطرح ميشد و بعضا هم سابقه طولاني داشت ولي رونق پيدا نكرد. زيرا شعار مسلماني تلقي نميشد و هرچه بوي اسلام را نداشت مطرود بود. تودههاي مردم كه اجساد شهيدان را از مساجد حركت ميدادند آنچه بدان بياعتنا بودند مسائل مادي بود، دستمزد و رفاه مادي مطرح نبود، يعني عامل تحرك محسوب نميشد. آنان كه تصور ميكردند يك انقلاب طبقاتي آغاز گرديده است به سرعت متوجه شدند كه در اشتباه بزرگي هستند، دريافتند كه يك نهضت اسلامي شروع شده كه با هيچ سلاحي هم نميتوانند آن را به سوي ديگر بكشانند و مجبور شدند با تمام بيايماني زير شعار عمومي اسلامي بيايند و شعار امام را بپذيرند. اينان نه از اعتقاد به شعار اسلامي روي آوردند، بلكه به لحاظ مصلحت و حفظ موقعيت خويش زير پرچم اسلامي جمع شدند. البته لازم بود كه تمام اقشار را وارد صحنه انقلاب كرد، چرا كه همه ايرانيها احساس مسووليت ميكردند. من نيز به اتفاق دوستان جلسات و سخنرانيهاي مختلفي در بيرمنگام، لندن و ديگر شهرهاي انگلستان برگزار ميكردم و از شهري به شهر ديگر براي سخنراني و افشاي جنايات رژيم سفر مينمودم. در تهران جلسات متعددي توسط دوستان برگزار ميشد. يكي از اين جلسات با حضور آقاي رياضي، آقاي مهندس جوادي، آقاي اميني (كارمند ثبت اسناد)، آقاي دكتر شايورد و... بود كه كار آنها بيشتر تشريح خيانتهاي رژيم و تحليل مسائل روز بود. در اين جلسات، صحبتهاي زيادي درمورد تغيير اوضاع انجام ميگرفت و نحوه مبارزه روز به روز وارد مرحله تازهتري ميشد بهطوري كه ما روابطمان را با دانشجويان ايراني كه در اروپا و آمريكا تحصيل ميكردند، گسترش ميداديم. همچنان كه دانشجويان ايراني و بهطور كلي ايرانيان در خارج از كشور وارد فعاليتهاي سياسي ميشدند، ساواك نيز در خارج از كشور فعاليتهاي سياسي را زير نظر گرفته و حوزه خود را توسعه ميداد. تعداد دانشجويان ايراني در كشورهاي سوسياليستي زياد نبود و معمولا آن تعداد اندك هم بورسيههاي دولت بودند، ماموران ساواك به آشنايي با آنان علاقه داشتند ولي با مراقبتهاي ماموران امنيتي محل كار آساني نبود و در پارهاي موارد براي ماموران ساواك مشكلاتي ايجاد ميشد. ماموران ساواك در سفارت ايران در مسكو كه به جمعآوري اطلاعات علاقه زيادي نشان ميدادند دچار گرفتاريهايي ميشدند كه ناچار ميبايستي به ايران برگردانده شوند. نقش ساواك درخصوص دانشجويان در اروپا و آمريكا اين بود كه آنها را شناسايي كرده و از وضع آنان مطلع شوند تا بدانند گروههاي مختلف دانشجويي كدامند و فعاليتشان چيست و روابطشان با تهران چگونه است و با احزاب سياسي كشور محل اقامت چه نوع روابطي دارند و از همه اين مطالب تهران را باخبر سازند. اين اطلاعات را ساواك از شبكه ارتباطي دانشجويان و از دفاتر سرپرستي دانشجويان ميگرفت و استفاده ميكرد. اين دفاتر كه شعبه ژنو آن مسوول دانشجويان اروپا و آسيا و آفريقا بود و شعبه واشنگتن آن مسوول دانشجويان در تمام ايالات متحده آمريكا بود، درواقع شبيه شعبهاي از ساواك بودند. البته ساواك و ساير نهادهاي امنيتي و انتظامي نميتوانستند آينده جنبش اسلامي را پيشبيني كنند.

نقش اربعین در قیام 57
مراجع و علماي شهرها نيز در اين راستا پيام دادند. در سال 1357 اربعين نقش بسيار داشت و شهادت حضرت امام حسين(ع) به عظمت اربعينهاي اين سال افزود و قدرت بخشيد بهطوري كه نه يك شهر بلكه دهها شهر عملا به اين كاروان پيوستند و شعار «استقلال، آزادي، حكومت اسلامي» چون يك سرود همگاني اوج گرفت.