امروزه هم تقريبا تمام كساني كه به هر نحو طرفدار توسعه و اصلاحات هستند در همه جاي دنيا از آموزش و پرورش شروع ميكنند؛ چراكه توجه به اصل تعليم و تربيت و تلاش در راه آن ميتواند امر توسعه را پيش ببرد و با مسير جهان هماهنگ كند. آنچه كه مسلم است ما بايد همواره با پالايش شرايط موجود در كشور تلاش كنيم تا به نياز روز جامعه پاسخ بدهيم. چراكه جوان امروز در جامعه حتي در مقاطع قبل از دوران ابتدايي با وسايل ارتباطاتي كه محصول تكنولوژي جديد بهويژه اينترنت دسترسي دارند، از اين جهت تغيير در روشهاي آموزشي يك امر قطعي و دائمي است. فناوريهاي جديد، بهويژه فناوريهاي مربوط به عرصه اطلاعات و ارتباطات زمينه تحولات سريع و غيرقابل برگشتي را در جهان فراهم آورده است. اين تحولات نيز دنياي جديدي را شكل داده و به ظهور رسانده كه از قسمتهاي متعادلي تشكيل شده است؛ قسمتهايي كه جمعشدن آنها در كنار يكديگر در شبكه جديد ارتباطات تعاملي نه از سر اتفاق كه از روي اجبار ناشي از ضرورت تاريخي است. اين تجمع و تعامل موجد ظهور و تجديد حيات زبانها و فرهنگهايي شده كه بهگونهاي متنوع نظام پوياي جهاني را پيريزي كردهاند. چالشهاي برآمده از اين تحولات ازجمله دموكراسي، مشاركت مردمي، تمركززدايي و كثرتگرايي، زمينه نگاهي نو را به آموزش و پرورش فراهم ساخته است؛ آموزش و پرورشي كه قرار است انسان را براي آينده آماده كند. بنابر همين وظيفه، بايد توانايي روبهروشدن با چالشهايي را كه تحولات كنوني رودرروي نسل حاضر قرار ميدهد، داشته باشد. شخصا معتقدم رابطه منسجمي بين تحصيلات متوسطه و دانشگاهها برقرار نيست، در صورتي كه اين دو مجموعه بايد زنجيروار به هم متصل باشد و موضوع آموزش را تكميل كنند. غير اين اشكال در مقاطع دانشگاهي هم زمانبندي تحصيل بيش از آن چيزي است كه لازم است. درباره نظام آموزشي دانشگاهي بر اين باورم كه الزامي ندارد، دوره آموزشي چهار سال يا دوره كارشناسيارشد و دكترا هر كدام سه سال باشد، زيرا اين زمانها بسيار طولاني و اين يكي از مسائلي است كه كيفيت علم و آموزش را كاهش ميدهد كه براي جلوگيري از اين كار، لازم است برخي از دروس در همديگر ادغام و مقاطع تحصيلي در دانشگاهها كوتاهتر شود يا اينكه دوره كارشناسي را مستقيم به دوره دكترا متصل كنيم و اگر اين كار انجام شود، بسياري از نيروهاي انساني كه دوره كارشناسيارشد را تمام ميكنند، ميتوانند بدون وقفه دكترا را هم پشت سر گذارند. در هر صورت، اتصال كارشناسي و دكترا، يك ضرورت است كه البته ما طرحي را آغاز كرديم و دوره مقدماتي آن، در حال گذران است و آن ادغام دروس است كه كم كردن زمان كارشناسي و كارشناسيارشد، از ويژگيهاي آن است كه اميدواريم مورد اقبال همكاران در مجلس قرار گيرد. درباره تغيير محتواي كتب درسي بايد گفت، چون دانشجوياني كه در دانشگاهها مشغول به تحصيل هستند، همان افرادي هستند كه در آيندهاي نزديك، مديريت كشور را به عهده خواهند گرفت، بايد با علم و دانش روز آشنا شوند، كه متأسفانه، مجموعهاي از اطلاعاتي كه دارند، از كتبي با محتواي قديميتر است كه محتواي اين كتابها بايد بازنگري و تجديد نظر شود. البته نبايد فراموش كرد كه جهتگيريها هم در اين زمينه بايد درست و بر پايه واقعيتهاي امروز ايران و جامعه جهاني باشد و نياز ما را با امروز و آينده و همين طور ارتباط ما را با كتب و جامعه جهاني حفظ كند.
* نماینده مجلس

ضرورت تحول در نظام آموزشي
مجيد نصيرپور: رشد علوم در عرصههاي مختلف، روشهاي آموزشي و نگرش جوانان به موضوعات مختلف اعم از نحوه آموزش و ساختارهاي آموزشي همواره لزوم تغيير و تحول در نظام آموزشي كشور را به يك امر دائمي تبديل كرده است.