اما تنها راه واقعي براي رسيدن به پيروزي واقعي، حمايت و پيروي از امام بود كه لواي عدالت را برافراشته و به نام «الله» به رهبري مردم پرداخته بود. امام مردي بود كه فريادش در عمق وجود مستضعفان نفوذ ميكرد و هر كلامش ذوالفقاري بود كه بر سر رژيم پوشالي طاغوت فرود ميآمد. هر روز اعلاميهاي تازه، كه جنايات رژيم را برملا ميكرد، به دستم ميرسيد و همزمان در كشورهاي اروپايي به سرعت منتشر ميشد و به دست ايرانيها ميرسيد. يكي مينوشت: «مرا در زندان ساواك هر روز تا سرحد مرگ شكنجه ميدادند. سلولم كثيف و خونين بود و بوي ادرار، ديوانهام ميكرد.»
تمام اين اخبار به گوش جهانيان ميرسيد و انقلاب همچنان تداوم داشت و لبخند سپيدهدمان، در حال برچيدن آخرين صفحات سياه شب بود. سال 1356 با فضاي باز سياسي شروع شد، سالي كه عشق، بوي شقايقهاي خودروي وحشي ميداد. طاغوت با آنكه با وعده فضاي باز سياسي، سالي خوب و خرم را وعده داد، اما در آغاز سعي داشت از تجمع مردم خودداري كند و به صورت مخفيانه، مخالفان را نابود سازد. سال 1356 با وعده وعيدهاي فراوان از راه رسيد و كارمندان دولت با گرفتن عيديها و پاداشهاي فراوان خوشحال بودند. طاغوت تلاش ميكرد خود را هرچه بيشتر به دولت آمريكا و رئيسجمهور آن جيمي كارتر نزديك كند، اما جيمي كارتر كه يك دموكرات بود، پايبند تفكر دموكراتيك خود و فضاي باز سياسي بود و شاه به ناچار از اواخر 1356 مجبور شده بود، تا حدي به فضاي باز سياسي تن بدهد. طاغوت براي آنكه به عوامفريبي دست بزند و ذهن مردم را مشغول كند، اميرعباس هويدا را كه نخستوزير بود، عوض كرد تا ذهنها را متوجه اين مساله كند كه مسبب بدبختي و فقر مردم، اميرعباس هويداست. نظام شاهنشاهي براي تداوم خود، به هر كاري دست ميزد، در حالي كه ميرفت مجددا با چهره جديد وضع خود را تحكيم ببخشد و با جابهجا كردن چند مهره بر جنايات گذشته سرپوش گذارد، با جرقههاي انقلاب مواجه گرديد و هر جرقه شعلههايي را به دنبال داشت و هيچگاه خاموش نشد. قم، اولين فرياد را در اعتراض به مقاله منتشرشده اطلاعات كه در آن به مرجع بزرگ روحاني اهانت شده بود، در فضاي ايران بلند كرد و با شهادت جمعي از فرزندان روحاني خويش تحرك عمومي را شدت بخشيد و در چهلم شهداي قم، تبريز با قيام خود رژيم را به لرزه انداخت و ديگر شهرهاي ايران يكي پس از ديگري به اين زنجير حركتساز پيوستند و مجال تفكر را از عاملان بيگانه سلب نمودند. امام خميني كه همواره با پيامهاي خود ملت مسلمان ايران را از واقعيت امور آگاه ميساخت، در اين هنگام تكليف قطعي مبارزان را در جهت انقلاب روشن ساخت و فرمود: «... اسلام عزيز از شما اي گروههاي مسلمان، در هر لباس و شغلي كه هستيد استمداد ميكند و وظيفه همه ماست كه در نجات آن كوشش كنيد و ضربههايي كه از سلاطين جور مخصوصا در اين 50 سال حكومت ضداسلامي و ملي دودمان پهلوي خورده است و ميخورد جبران كنيد و لازم است با كمال قدرت و هوشياري اشخاص يا گروههايي كه گرايش به مكتبهاي غيراسلامي دارند و به خوي فرصتطلبي ميخواهند در اين اوقات از فرصت استفاده نموده، خود را در صفوف شما داخل كنند و به شما در موقعش از پشت خنجر بزنند از خود دور كنيد و به آنها مجال تحرك ندهيد و شعار اسلامي كشور از خطر نجات پيدا نميكنند...

اعلامیههای امام(ره)
وطن در كمال عشق و ايمان بهپاخاسته بود و براي آنكه شاهد پيروزي را در آغوش بگيرد، تلاش ميكرد. مبارزان وطن، در شكل و شمايل مختلف از خفقان و طاغوت به تنگ آمده بودند و براي آزادي ميجنگيدند.