عدهاي از روشنفكران متعهد ما به محض مشاهده فاصله دولت با شعارها، اين توجه را دادند كه بين سياستها و رفتارها و آن آرمانها هيچ سازگاري و انطباقي وجود ندارد. روشنفكران با اين نقدها كوشيدند گفتمان اصيل انقلابي و شعارهاي عدالتخواهي را نجات بدهند و اين توفيقي است كه با مفهوم نقد درونگفتماني خود، باعث نجات گفتمان انقلاب اسلامي شدند. كار ما به مراتب سختتر از دورههاي پيشين است. در دورههاي گذشته اگر نقدي متوجه دولتها بود از اين جهت بود كه چرا به گفتمان انقلاب اسلامي توجه نميكنند و چرا الگوي توسعه اقتصادي و سياسي آنها متاثر از انقلاب اسلامي نيست. اما در دوره جديد شاهد اين هستيم كه سياستها و رفتارهايي دنبال ميشود كه در عمل هيچ نسبتي با انقلاب و آرمانهاي عدالتخواهانه انقلاب ندارد. اگر شعارهايي بدهيم و رفتارهايمان به نوع ديگري باشد، يك منش ضدانقلابي را دنبال ميكنيم. همين كه فردي هر عملي را مباح بداند و براي رسيدن به قدرت هر عملي را كه بخواهد انجام دهد، عملي نكوهيده است؛ اينكه از هر چيزي به مثابه فرصت استفاده شود و از ارزشهاي ديني، ارزشهاي انقلابي و شخصيتهاي حقيقي و حقوقي بهگونهاي بهرهبرداري شد.
در عرصه فرهنگ، سياست، اقتصاد و اجتماع نمره قابلقبولي به دولت نميدهم. حتي درخصوص شعار عدالت اقتصادي نيز ما شاهد عدالت اقتصادي بابرنامه و عميق نيستيم و دولت كارنامه موفقي از خود به جاي نگذاشته است. البته برخي با جزئينگري عملكرد دولت را مثبت ميبينند. در دولتهاي گذشته، سياستهاي اقتصادي و اجتماعي آنها شتابان بود و بيتوجهي به فرهنگ مشاهده ميشد، در دولت فعلي هم شاهد اين مشكلات هستيم. تنها فرق دولت فعلي با دولتهاي گذشته اين بود كه شعارهاي انقلابي داده شد اما شاهد رفتارهاي غيرانقلابي بوديم. در اين دولت شاهد اين هستيم كه اصل طلايي اخلاق ناديده گرفته ميشود. اصل طلايي اخلاق ميگويد آنچه براي خود نميپسندي براي ديگري هم نپسند، ما شاهد اين هستيم كه چيزهايي براي دولتهاي گذشته مذموم و نكوهيده بود اما براي دولت فعلي پسنديده است.
عدم استفاده از تمام ظرفيتهاي نخبگي در عرصه مدني و عدم نظرخواهي و مشورت از ديگر عوامل و از ديگر نقاط منفي در دولت فعلي است. داشتن تفكراتي منشيمدارانه كه قائم به شخص رئيس دولت است مانع دستيابي دولت به اهداف خود شده است. دولت موفقيت خود را در پول و سرعت در تصميمگيري ميبيند. ما در ارتباط با مشكلات با اتخاذ همين سياست امروز نبايد چشم خود را به بازتاب و پيامدهاي ناموجه اين نوع نگرش ببنديم. وقتي نگاه شخصي حاكم ميشود بايد شاهد چاپلوسي، تملق، ريا و دورويي باشيم. اولين عاملي كه منجر به اين نوع رفتارها ميشود، اين است كه تبيين صحيحي از انقلاب اسلامي موجود نيست و به لحاظ تئوريك فهم صحيحي از انقلاب مطرح نكردهايم. امروز الگوي عملي و تمامعيار در قالب الگوي اسلامي ايراني پيشرفت وجود ندارد. فقدان يك تئوري صحيح و الگوي تمامعيار ميتواند قدرت شعارگونه افراد را افزايش دهد.
از سوي ديگر فرهنگ سياسي احساسي و شتابزدهاي داريم، وقتي از چيزي فرار ميكنيم عقلاني عمل ميكنيم اما وقتي به سمت چيزي گرايش پيدا ميكنيم، احساسي عمل ميكنيم. در اين ميان نقش عالمان، اشخاص واسط و روشنفكران بايد پررنگتر شده تا با آگاهيبخشي به مردم، جلوي انتخابات احساسي و شتابزده را بگيرند. مردم كشور ما پايبند به گرايشهاي ديني و اعتقادي هستند. بحث انتخاب صحيح بحث يك مصداق است و عدم آگاهي منجر به انتخاب نادرست ميشود.
منبع: ايلنا

كارنامه دولت در عدالت اقتصادي
عماد افروغ: با توجه به اينكه هميشه يك روششناسي گفتماني و كلگرا در ارزيابي دولتهاي مختلف داشتهام، معتقدم اين دولت به لحاظ گفتماني توفيق چنداني نداشته است. دولت تنها توانسته در احياي شعارها و آرمانها موفق عمل كند و به دليل اينكه رفتارها، منطبق با آرمانها نبوده خطر رويگرداني مردم از اصل شعارها و آرمانها ما را تهديد ميكند.