آيا ساخت سريال سيامين روز را بهخاطر مناسبتي بودنش قبول كرديد يا فيلمنامه ويژگيهاي ديگري داشت؟
فيلمنامه متفاوت و كار كردن با يك تهيهكننده حرفهاي برايم جذابيت زيادي داشت بنابراين كارگرداني اين سريال را قبول كردم.
آيا اين مساله را قبول داريد كه عمده تمركز بر شخصيتپردازي روي شخصيت اصلي سريال (سياوش) معطوف شده است؟
در سريال يك شخصيت محوري و مركزي به نام سياوش داريم و ساير شخصيتهاي مرتبط با شخصيت سياوش قصه را رو به جلو ميبرند. شخصيتپردازي و ديدن موفقيتهاي مشخص براساس نياز كاراكتر سياوش انجام شد. بنابراين به همان اندازه كه ساير شخصيتهاي سريال حضورشان لازم بوده به همان اندازه شخصيتپردازي شدهاند. اعتقاد دارم كاراكترهاي اصلي مرتبط با سياوش شخصيتپردازي كافي و مناسبي دارند. تمام ابعاد شخصيت آنها مورد بررسي و كنكاش قرار گرفته است.
اغلب مجموعههاي مناسبتي ماه مبارك رمضان شخصيتمحور هستند و تمام اتفاقات حول و حوش شخصيت اصلي به وجود ميآيد.
بهتر است كه اين نوع شيوه به كار گرفته شود. اگر در مجموعهسازي شخصيت اصلي به درستي طرح شده باشد قصه بهتر و روانتر روايت شده و كشش دراماتيك هم جذابتر ارائه ميشود. در تجربههاي قبليام به اين شيوه عمل كردم و شخصيتيمحوري داشتم و درام را كنار اين شخصيت به نمايش درآوردم. براي مخاطب هميشه دنبال كردن اتفاقاتي كه براي شخصيت اصلي به وجود ميآيد جذابيت دارد. در اين نوع كارها مخاطب علاقه ندارد بهطور مثال متوجه ويژگيها و علايق پسرعموي شخصيت اصلي شود. نكته مهم براي مخاطب اين است كه پسرعموي اين كاراكتر با او چه رفتاري دارد. اغلب كارهايي كه شخصيتمحور بودهاند در ارتباط با مخاطب موفق عمل كردهاند. كارهاي قبليام نظير جابربن حيان يك كار شخصيتمحور بود يا در مجموعه پول كثيف تمام اتفاقات درمورد شخصيت اصلي بهوجود ميآمد. در مجموعه روزهاي زيبا قصه اصلي درباره زندگي دختري بود كه با مسائل مختلفي روبهرو ميشد.
اما در ساخت فيلم كلبه شخصيتمحور عمل نكرديد و فيلم چهار شخصيت اصلي داشت؟
بله، اما بايد در نظر داشت مديوم سينما با تلويزيون متفاوت است و مخاطب در يك زمان محدود فيلم را ميبيند. البته چهار شخصيت فيلم كلبه نمادي از قشر جوان، دانشجو و آدمهايي كه درگير يك موقعيت خطرناك هستند بود و گويي اين چهار شخصيت در موقعيتي كه قرار ميگيرند تبديل به يك شخصيت واحد و يكسان ميشوند و مكمل يكديگرند.
آيا سياوش را ميتوانيم قهرمان بدانيم يا ضدقهرمان؟
سياوش ويژگيهاي قهرماني را ندارد. قهرمان هميشه رفتارهايي را از خودش بروز ميدهد كه مخاطب را با خود همراه ميكند و هميشه او را در كارهايي كه انجام ميدهد محق ميدانيم. اما سياوش رفتارهايي از خودش بروز ميدهد كه ما به او حق نميدهيم و يكجورهايي رفتارش دافعه ايجاد ميكند.
مثل رفتارهايي كه با پري دارد؟
بله، درست است. نكته مهمي كه بايد دراين خصوص اشاره كنم اين است كه سريال قهرمان به مفهوم كلاسيكش ندارد و كار بيشتر موضوع و موقعيتمحور است. شخصيتهاي متعددي وجود دارند كه شاكله قصه را شكل ميدهند و اين شخصيتها در موقعيتهاي متفاوت مفهوم و محتواي مجموعه را به جلو ميبرند. بنابراين تا حدي ميتوانيم اشاره كنيم كه قهرمان مجموعه سياوش است.
آيا ميتوانيم سياوش را شخصيتي با ويژگي خاكستري تقسيمبندي كنيم؟
بله، يكي از دلايلي كه نميتوانيم سياوش را قهرمان قصه بدانيم همين ويژگي اوست. البته ويژگي خاكستري بودن شخصيت باعث نميشود كسي نتواند قهرمان باشد و قهرمان ميتواند رفتارهاي خوب و بد را توأمان در وجودش داشته باشد. اما مهم اين است كه قهرمان در مسيري حركت ميكند كه تعيينكننده است، ولي سياوش چنين حضور تعيينكنندهاي ندارد. سياوش مسير و هدف روشني ندارد و بيشتر منفعل و سرگردان به نظر ميرسد و هيچ تلاشي براي رسيدن به هدف از خودش بروز نميدهد. قهرمان براي رسيدن به نقطه مورد نظرش تلاش ميكند، دست به خطا و آزمون ميزند و در طول هدفش واكنشهاي مختلفي بروز مي دهد.
ريشه اصلي انفعال سياوش در چه مسائلي است؟
ريشه اصلي انفعال سياوش در دنياي بعد از اعدام اوست كه نجات پيدا ميكند. بعد از اينكه طناب دار به گردن سياوش ميافتد اما نجات پيدا ميكند و به زندگياش ادامه ميدهد، سياوش به شدت آدم وازدهاي ميشود و سردرگم و گيج به نظر ميرسد و بعد از حضور فرشتهاي كه به صورت متافيزيكي با او ارتباط برقرار ميكند متوجه ميشود 30 روز ديگر بيشتر زنده نيست. بنابراين ديگر نميتواند آدمي پويا و فعال باشد. شروع اين انفعال باعث افت درام داستان مجموعه ميشود. بنابراين براي جبران اين افت شخصيتهاي فرعي قصه را روبهجلو ميبرند.
دليل اصلي توجه سياوش به رويا و بيتفاوتي او نسبت به پري چيست؟
ريشه بهوجود آمدن چنين موقعيتي بستگي به طراحي رويا براي اتفاقات بعدي مجموعه است و در قسمتهاي پاياني مجموعه است كه لايههاي شخصيتي رويا آشكار ميشود و متوجه ميشويم رويا با يك هدف و نيت از قبل تعيينشده وارد ماجرا شده و پري هم قرباني اصلي نقشه روياست.
بهنظر ميرسد رويا آدم چندوجهي و پيچيدهاي است؟
بله، چنين ويژگياي دارد و اصلا سيما تيرانداز به دليل چندلايه بودن اين نقش بود كه بازي در آن را پذيرفت.
آيا در سريال قصد نشاندادن تقابل قطب مثبت و منفي را داشتيد؟
هميشه خير و شر وجود دارد و در اصل يك آدم چنين ويژگيهايي را ندارد. آدمها در كنار هم تبديل به شري ميشوند و از آن سو در روبهرو گروه خيري تشكيل ميشود. سياوش سرگردان و حيران ميان دو قطب خير و شر قرار دارد.
منافع مشترك چقدر در ايجاد اين قطببندي نقش داشته است؟
منافع مشترك ميان پاشايي، كياني و دخترش قطب شر را تشكيل ميدهند. مريم و پدرشوهرش و سايرين قطب مثبت را بهوجود آوردهاند و بين پري، سياوش و سايه هم يك مثلث عاطفي بهوجود ميآيد.
چقدر به اين قضيه نشان دادن اختلاف بين نسلها در سريال توجه داشتيد؟
پري در اصل قرباني يك سري از ناهنجاريهاي اجتماعي است و اين ناهنجاريها باعث ميشود تنش بين پري و مادرش بهوجود بيايد. مادر هم در بروز اين تنش با دخترش نقش دارد.
آيا مادر در اين قضيه نقش مهمي دارد؟
بله، زيرا مادر بهخاطر حفظ منافع و غرورش دست به يك سري پنهانكاريها زده و اين غرور باعث تخريب اساسي خانوادهاش شده است.
آيا ميتوانيم ادعا كنيم سياوش و پري قرباني شرايط جامعه هستند؟
سرنوشت هر دوي اينها متاثر از شرايط اجتماعي است. سياوش در يك عمل اتفاقي درگير يك قتل ناخواسته ميشود و اين مساله عمر و زندگي هر دوي اينها را برباد ميدهد.
چقدر طرح مساله قصاص كه اين روز در تلويزيون و برنامههاي زنده مورد توجه قرار گرفته در اين سريال بهعنوان يكي از خطوط اصلي مورد توجه قرار گرفته است؟
بحث قصاص در اسلام يك بحث ارزشي است و جزو ارزشهاي مكتب اسلام محسوب ميشود. قصاص در اسلام فلسفه غني و كاملي دارد و به آن تاكيد نشده و در مسائل اجتماعي بسيار حائز اهميت است.
خداوند در قرآن تصريح كرده: «كسي كه قتل نفسي را انجام ميدهد بايد مورد قصاص قرار گيرد.» قصاص نه به معناي اين مساله كه جرمي را با يك جرم ديگر پاسخ بدهند، بلكه بحث تطهير و گذشت دو طرف مطرح است و باعث ميشود با عفو خانواده مقتول قاتل تطهير شود. كسي كه مورد قصاص قرار ميگيرد خداوند در رحمت را برايش باز ميگذارد و اين اجازه و فرصت را به او ميدهد كه در اين دنيا گناهش آمرزيده شود و كار فرد گناهكار به دنياي پس از مرگ نرسد، به همين دليل بحث حقوق بشري مطرح نيست، بلكه بحث رحمت الهي در ميان است كه فردي شخص ديگري را كشته است. لذا گناهش بعد از قصاص آمرزيده ميشود. اگر كسي فارغ از اين قصاص اقدام به گذشت کند. بيشتر مورد رحمت و توجه الهي قرار ميگيرد. اما هيچگاه نميتوانيم قصاص را تقبيح كنيم و آن را امري مذموم و نادرست بدانيم. يكي از مسائل مورد توجه در دين اسلام قصاص است چراكه باعث پيشگيري جرم و بزهكاري ميشود.

سيامين روز قهرمان كلاسيك ندارد
احمدمحمد اسماعيلي: مجموعه سيامين روز كه شبهای ماه مبارک از شبكه دوم سيما پخش ميشد، اثری اجتماعي با نگاه نقادانه اجتماعي به موضوعات مختلف بود. قتلي صورت گرفته و طناب اعدام قاتل حين حكم قصاص پاره شده و قاتل نجات پيدا ميكند. اين مساله درام داستان مجموعه سيامين روز را شكل ميدهد.