وسايل ارتباط جمعي در صف اول عوامل شكلدهنده افكار عمومي قرار دارند. اين وسايل ارتباطي است كه ميتواند با ارائه برنامههاي ويژه و پخش خبرهاي خاص و تكيه و تاكيد و تكرار يك خبر و با انتخاب عناوين و تنوع بيان موضوع، انتخاب فضاي خبري يا روشهاي ديگر، به مردم القا كند كه چگونه و درباره چه چيزهايي فكر كنند. در رسانههاي ديداري و شنيداري اين تأثيرات به نوع ديگري وجود دارد و بسته به ميزان جذابيت برنامههاي خود البته اكثريت بيشتري از مردم را مخاطب قرار ميدهد، كاركرد رسانههاي جمعي بهويژه رسانههاي ديداري و شنيداري به دليل كاركرد متنوع و ايجاد تغييرات پيوسته، به تدريج جاي ارتباط بينفردي از نوع چهرهبهچهره را گرفته و موجب شدهاند فضاي انفرادي، به جاي فضاي جمعي و عاطفي در خانواده حاكم شود، بهطوري كه گسترش تكنيكي رسانههاي شنيداري و رايانهاي، ارتباط مستقيمي با فردگرايي و دوري از فضاي رواني و عاطفي خانواده را نشان ميدهد.
امروزه رسانهها به قدرت عظيمي تبديل شدهاند كه توان بيسابقهاي براي در نورديدن حريم خصوصي افراد دارند، مانند انتشار خبرهايي از تجاوز به عنف، آدمربايي، شكنجه يا كشتن يك كودك توسط والدينش، كشتن همسر به بهانه ارتباط نامشروع با ديگري و... .
بنابراين رسانهها به اين دليل كه توان فوقالعادهاي در ورود در حريم خصوصي افراد از نظر بازخوردهاي اجتماعي و كاركردهايي كه در شكستن مرزهاي خصوصي مردم دارند، داراي اهميت فوقالعادهاي براي ايجاد «احساس امنيت يا ناامني» هستند. توانايي شگرف رسانههاي جمعي در شكلدهي افكار عمومي، نگرش و رفتار افراد، موجب شده تا برخي وسايل ارتباط جمعي كه به نشريات زرد مشهورند، بتوانند با كاركردهاي منفي و تخطي از اخلاق رسانهاي، سلامت فكري و اخلاقي آحاد جامعه را تهديد كنند و الگوهاي نابهنجار رفتاري و احساس ناامني را در جامعه رواج دهند يا نرخ وقوع انحرافات اجتماعي را پايين بياورند.
بدونشك هر اندازه «احساس ناامني اجتماعي» بيشتر باشد، امكان بروز التهابهايي همچون پرخاشگري، اضطراب، خستگيپذيري و درنتيجه بروز برخي جرايم در جامعه بيشتر خواهد شد، همواره نوعي نگراني و احساس ناامني در عامه مردم وجود دارد كه از مصاديق آن شايعاتي است كه هر چند وقت توسط برخي رسانهها در جامعه مطرح ميشود.
يكي از مهمترين متغيرهاي تاثيرگذار بر مفهوم نوين «امنيت رواني» ورود انسان به جامعه اطلاعاتي و كنشها و واكنشهاي او در دنياي مجازي است. مهمترين زمينه ناامني در جايي شكل ميگيرد كه ندانيم در كدام دنيا زندگي ميكنيم؛ خانه زندگياي با حصارهاي شيشهاي و شكننده يا با ديوارهاي بلند و نفوذناپذير.
به اعتقاد برخي صاحبنظران ارتباطات، حتي تصور امكان زندگي در جامعه بسته اطلاعاتي موجود، موقعيتي ناامن و لرزان در حوزه فرد و جمع است. «مانوئل كاستلز» استاد برجسته برنامهريزي در دانشگاه بركلي آمريكا با تاليف اثر مشهور «عصر اطلاعات و ظهور» نشان داده است كه دامنه تاثيرگذاري ارتباطات نوين كه عمدتا الكترونيكي است، هم عينيت و هم ذهنيت زندگي انسان و جامعه امروز را بهگونهاي تغيير داده كه همه مولفههاي سياسي، حقوقي، فرهنگي و اقتصادي نياز به تعريف مجدد دارند.
با عنايت به قدرت شگرف رسانه كه امروزه در جهان دارد در كشور ما نهاد «رسانه» بهعنوان ركن چهارم جامعه تلقي شده و به همراه نهادهاي اجتماعي ديگري مانند خانواده، ازجمله نهادهاي غيرحاكميتي هستند كه در كنار سه ركن اصلي و حاكميتي، در ايجاد امنيت اجتماعي نقشي مهم دارند و بايد همواره در خدمت ارتقاي فرهنگ و افزايش دانش اجتماعي و رشد امنيت اجتماعي باشند.
در نظام اسلامي، رسانهها در حقيقت گوش و چشم مردم هستند كه همچون آيينه حقيقتنما، به بيان مسائل جامعه ميپردازند و از اين طريق ميتوانند و بايد خطاها و آسيبها را به حاكمان جامعه گوشزد كنند.
امام خميني(ره) در همينباره ضمن تاكيد بر اهميت جايگاه مطبوعات در جامعه ميفرمايند: «مطبوعات بايد مثل معلماني باشند كه مملكت را و جوانان را تربيت كنند.»
ايشان همچنين ميفرمايند: «بهطور كلي مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشند يعني بهصورتي كه اگر دست مردم بيفتد، مردم هدايت شوند... مطبوعات بايد يك مدرسه سيار باشند تا مردم را از همه مسائل بهخصوص مسائل روز آگاه و بهصورتي شايسته از انحرافات جلوگيري كنند.»
بنابراين آنگونه كه از بيانات بنيانگذار جمهوري اسلامي برداشت ميشود، مطبوعات بايد عامل هدايت باشند نه عامل ضلالت و گمراهي و به تعبير ديگر مطبوعات زماني ميتوانند به معناي واقعي از عهده رسالت خود برآيند كه فارغ از مطامع دنيوي با الهام از احكام تعاليبخش اسلام عزيز موجبات هدايت آحاد مردم را فراهم ساخته و راه و رسم درست زيستن، درست گفتن و درست فهميدن را به آنان بياموزند.
در نظام مقدس جمهوري اسلامي اهميت فراواني به بحث آزادي مطبوعات داده شده است، اما اين آزادي طبق قانون اساسي دو حد و مرز را به خود ميبيند نخست آنكه فعاليت مطبوعات نبايد منافاتي با قواعد و مباني اسلامي داشته باشد و از سويي ديگر، مخل مباني و اصول نظام نباشد. جايگاه مطبوعات در اصل 175 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران چنين است: «تامين آزادي نشر و بيان افكار، بر طریق موازين اسلامي در رسانههاي گروهي ضرورت دارد.»
در اصل 24 همين قانون نيز بهعنوان ميثاق ملت آمده است: «نشريات و مطبوعات درصورتي كه مخل به قواعد اسلامي و نظام نباشند، آزادند.»
مطابق ماده 2 قانون مطبوعات، روشن ساختن افكار عمومي و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم در زمينههاي گوناگون، ازجمله رسالت مطبوعات است. به موجب ماده 3 اين قانون، مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادات سازنده، پيشنهادها، توضيحات مردم و مسوولان را با رعايت موازين اسلامي و مصالح جامعه درج كنند و به اطلاع عموم برسانند و در ماده 5 هم كسب و انتشار اخبار داخلي و خارجي با هدف افزايش آگاهي عمومي و حفظ مصالح جامعه، حق قانوني مطبوعات تلقي شده است.
* مستشار دادگاه تجديدنظر تهران

رسانه و امنيت رواني جامعه
حسن رحيمي: افكار عمومي مجموعهاي از مفاهيم، معتقدات، تصورات ذهني، آمال و آرزوها و تعصبات قومي است كه در شرايط زيست گروهي مردم يك جامعه بروز ميكند و عدهاي نيز در مفهوم آن وسعت داده و تمام طرز زندگي يك ملت يعني همان مفهوم را كه علماي علوم اجتماعي فرهنگ مينامند مترادف «افكار عمومي» دانستهاند.