روز 23 شهريور پنجشنبه بود كه همه مردم ايران بنا به فرمان امام به عنوان اعتراض به كشتهشدن دهها نفر از برادران خود در خيابان ژاله گردهم آمدند و به يك راهپيمايي بزرگ دست زدند. صبح پنجشنبه مردم دستهدسته و گروهگروه به طرف قيطريه از طريق جاده قديم شميران به حركت درآمدند. تعداد جمعيت غيرقابل شمارش بود. زنها و دختران جوان با حجاب اسلامي و باوقار تمام در حالي كه مشتهاي خود را گره كرده بودند شعار ميدادند. جلودار اين صف عظيم، تعداد زيادي موتورسوار پانزده و شانزده ساله بودند و در طول يك يا دو كيلومتر جلوتر از صف تظاهركنندگان، به جلو و عقب ميرفتند و مردم را به صف تظاهركنندگان راهنمايي ميكردند. تظاهركنندگان عكس امام را در دست داشتند و شعارهاي آنها فريادهاي دلشان بود كه با غريو تمام ندا ميدادند: نهضت ما حسينييه/ رهبر ما خمينييه
آنها زير هيچ پرچم و حزبي قرار نداشتند و وابسته به هيچ دسته خاصي نبودند. از جانگذشتگاني بودند كه در راه خدا پيكار ميكردند. بعضي كه ادعا ميكردند كه به اين نهضت وابسته هستند و پرچمدار اين قيام ميباشند، پلاكاردهايشان زير دست و پا له ميشد و شعارهاي نامربوطي كه سر ميدادند در ميان غريو فريادهاي «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله» خنثي ميشد و چون حباب محو ميگشت. هر قدر صف تظاهركنندگان جلو ميرفت، بر تعداد جمعيت آن افزوده ميشد؛ تو گويي رودخانه پرخروشي است كه جويبارها به آن ميپيوست. ناگهان صداي شليك تيري به گوش رسيد. عدهاي از شعاردهندگان شروع به دويدن كردند. زنهاي صف جلو، عقب ماندند، اما حتي يك نفر از صف جدا نشد، جوانها و مردها به چپ و راست خيابان ميگريختند. گروهي از خواهران كه دستهاي خود را به هم زنجير كرده بودند فرياد برميآوردند. جوانها كه از صفير گلولهها ميگريختند، به عقب برگشته و دستها را به هم دادند و دايرهوار زنها را در ميان خود گرفتند و سينهها سپر مسلسلهاي سربازان شد. سربازان كه در يك صف منظم نظامي به حالت حمله به سمت جمعيت حركت ميكردند با شليك رگبار مسلسل و گاز اشكآور سعي ميكردند مردم را متفرق كنند. صف فداييان سينه مقابل گلولههاي مسلسل گرفته و شعار ميدادند. سربازها به مردم نزديكتر شده و گازهاي اشكآور سطح تمام خيابان را فرا گرفته و جوانها سعي ميكردند با آتشزدن لاستيك و مقوا اثر گاز اشكآور را از بين ببرند.

نهضت ما حسينييه/ رهبر ما خمينييه
روزبهروز خبرهاي تكاندهندهاي به گوش جهانيان ميرسيد، اواخر شهريورماه بود. روزي نبود كه تعدادي خون پاك خود را در به دست آوردن استقلال از دست ندهند. يازده شهر ازجمله تهران يك هفته خونين را در حكومت نظامي به سر ميبردند.