به چه دليل در بخش زندگي تاجالسلطان با فيلم در فيلم مواجه هستيم؟
اميد بنكدار: فيلم در فيلم تمهيدي است كه زندگي تاجالسلطنه را به زندگي حورا شيوا بازيگر سينما متصل ميكند. اگر فيلم را با دقت تماشا كرده باشيد متوجه ميشويد كه زندگي اين دو شخصيت چه شباهتها، نزديكيها و قرابتهايي با هم دارد و مسائلي كه در زندگي هر دوي اين زنان از تاريخ گذشته تاكنون تكرار ميشود را متوجه ميشويد.
به چه دليل شغل اغلب شخصيتهاي فيلم شغلهاي خاص و منحصر به فرد از قبيل طراحي مد، بازيگر، شاعر، خطاط و... است؟
اميد بنكدار: چرا فكر ميكنيد مشاغل به عادي و غيرعادي تقسيم ميشوند. مهندسي همانقدر شغل است كه پزشكي، بازيگري، يا طراحي لباس يا عكاسي. برخي شغلها هستند كه با مقوله هنر و خلاقيت سر و كار دارند و برخي ديگر با دانش و علوم.
كيوان عليمحمدي: ما بهعنوان فيلمساز سعي ميكنيم از آدمهايي حرف بزنيم كه ميشناسيم و براي ما قابل باور، دسترس، دريافت و ملموس هستند. چرا بايد از حرف زدن درباره اين افراد پرهيز شود؟ چرا ساختن فيلم درباره يك نقاش يا طراح يا بازيگر كار عجيب و غريبي به نظر ميرسد.
اميد بنكدار: ضمن آنكه ما در فيلم دو خانم خانهدار (نگار و بهار) دختر و همسر سياوش، يك دختر بيكار و بدون تخصص (رعناي قصه سياوش) يك خانم فروشنده كتاب (مرجان با بازي نيكي كريمي) و يك كارمند شركت (فرهاد با بازي شاهرخ فروتنيان) هم داريم. اينها به نظر شما كه اهل تقسيمبندي هستيد مشاغل عادي نيستند؟ من پيشنهاد ميكنم فيلم را دوباره ببينيد.
سكانس خداحافظي استاد با دختر جوان در ايستگاه قطار در حضور زنان سنتي در پسزمينه چه كاركردي داشت؟
كيوان عليمحمدي: كاركرد حضور زنان در سكانس ايستگاه قطار كاركرد شمايلنگارانه دارد. استفاده از گرافيك و تضاد رنگي در قاب و حركات همسو و مخالف زنان در ايستگاه قطار به تشديد حس دور شدن رعنا و سياوش و جداافتادن آن دو از ديگران در صحنه كمك ميكرد. اگر مسافران ايستگاه قطار لباسهايي رنگارنگ داشتند رعنا هنگام دورشدن از سياوش در آخرين تكگويياش اين چنين درست و دقيق ديده نميشد.
اميد بنكدار: اين نكته يكي از اصول مبادي سواد بصري است. استفاده از تضاد روشني با تيرگي يا رنگ با بيرنگي براي تاكيد روي موضوع يا نامريي كردن آن. اگر رعنا در صحنه خداحافظياش همان قدر ارزش بصري داشته باشد كه مسافري كه در عمق سوار كوپه قطار ميشود، اين خداحافظي به چه كار ميآيد.
يكي از جذابيتهاي سينماي عاشقانه مثلثهاي ايجاد شده است. در شبانه روز هم تعداد زيادي از اين مثلثهاي عشقي وجود دارد، اين مساله را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
كيوان عليمحمدي: مثلث عاشقانه هم مثل تمامي عناصر دراماتيك ميتواند به درستي و به جا استفاده شود يا اينكه به بيراهه برود.
اميد بنكدار: مهم مثلث عاطفي نيست، مهم آن است كه داستانهاي عاطفي يا مثلثهاي عاشقانه در خدمت بيان چه چيزي قرار گيرند. اگر هدف صرفا جذابيت براي مخاطب باشد مثلث عاشقانه به تنهايي نميتواند با ايجاد هيجان يا جذابيت فيلمي را نجات دهد. مثلث عاطفي در قصه حورا و مرجان در شبانه روز نمايانگر پنهانكاري و دروغهايي است كه از فرط تكرار قبح خود را از دست دادهاند. اما در قصه فوژان اين مثلث نشانگر بلاتكليفي، بيقراري و عدم توانايي شخصيت فوژان (مهناز افشار) براي تصميمگيري است. او بين زندگي و مرگ دست و پا ميزند. به همين خاطر براي انتخاب مرد زندگيش دچار ترديد شده است. اگر با پسر عمهاش ازدواج كند زندگي او را تباه كرده، پس تصميم ميگيرد با انتخاب بابك (با بازي حميدرضا پگاه) پسر عمهاش را از خودش براند و به ديگري پناه بياورد و روزهاي باقيمانده از عمرش را در كنار او سپري كند.
در سينماي داريوش مهرجويي (ليلا و پري) و دكتر علي رفيعي غذا پختن و خوردن كاركرد خاصي دارد. در فيلم شبانهروز غذا چه كاركردي دارد؟
كيوان عليمحمدي: منظور شما را از كلمه خاص متوجه نميشوم. فيلم ماهيها عاشق ميشوند ساخته دكتر علي رفيعي درباره ذائقه و تاثير آن بر عواطف انساني است و نماهاي غذاپختن و غذاخوردن در سينماي داريوش مهرجويي كاركردهاي متفاوتي دارد. سكانس شروع فيلم ليلا با آن مراسم پخت غذاي نذري حس و حال و مفهوم متفاوتي با سكانس جوجهكباب درستكردن ليلا و شوهرش دارد و هر دو با نماهاي سرخكردن كتلت در فيلم سارا هم متفاوتند. هر كدام از اين صحنهها در خدمت بيان حسها و احوالات و موضوعات مختلفي هستند.
اميد بنكدار: اما در فيلم شبانهروز ما در قصههاي مختلف زنان را در حال آشپزي ميبينيم. بهار زن استاد مشغول پركردن فلفلها از مايه دلمه است كه از پا ميافتد. اين نمودي از دلسوزي، مراقبت، پايداري و ايثار زنان و مادران ما تا لحظه مرگ است. در قصه مرجان تلاش او را براي درست كردن غذاهاي مختلف براي پذيرايي و استقبال از همسر و مرد محبوبش فرخ ميبينيم. شادي از تلاش زنان با هنرها و تواناييهايشان براي ساختن لحظههايي بهتر در زندگي مردان و در پايان حورا شيوا بازيگر و ستاره سينما را در آشپزخانه ميبينيم كه اين زنان با همه تفاوتهايشان در برخي جهات با هم هيچ تفاوت و فرقي ندارند. اين نمادها نشانگر اين مساله هستند كه زنان ما در هر جايگاه و شرايط اجتماعي در خانه مادران و همسراني دلسوز و همراهند. چنانكه در فرهنگ ما پذيرايي و آشپزي به نوعي نمادي از ابراز محبت و عشق به اطرافيان است.
در فيلمهاي بعدي همين رويه فيلمسازي را پيگيري ميكنيد؟
اميد بنكدار: فيلم شبانهروز با فيلم قبلي ما (شبانه) تفاوتهاي بسياري دارد و مسلما فيلم بعديمان با فيلم فعلي تفاوتهاي بيشتري خواهد داشت. اما اگر منظور از رويه احترام به شعور و سليقه تماشاگر فهيم و صاحب ذوق ايراني است، بله بيترديد ما همچنان ميكوشيم فيلمسازي را با همين رويه دنبال كنيم.
از چگونگي شكلگيري فيلم شبانهروز بگوييد؟
كيوان عليمحمدي: حين مونتاژ فيلم شبانه و در ادامه ساخت چند فيلم مستند طرح اوليه در ذهن من و اميد بنكدار شكل گرفت. فيلمنامه را براي توليد و ساخت به سيدجمال ساداتيان ارائه كرديم و بعد از موافقتهاي اوليه و كامل شدن فيلمنامه و دريافت پروانه ساخت يك سال و نيم زمان سپري شد و اين فرصت به ما اجازه داد كه فيلمنامه بارها و بارها مورد بازنويسي قرار گيرد كه در نتيجه در اين مدت به يك جمعبندي نهايي هم براي انتخاب عوامل رسيديم.
انتخاب نامهاي دو فيلم بلند سينمايي شما (شبانه و شبانهروز) براساس چه ويژگيهاي انجام شد؟
كيوان عليمحمدي: فيلم سينمايي شبانهروز هم فيلمي است درباره مسائلي كه ما در طول شبانهروز در يك جامعه شهري با آن مواجه هستيم. اين دو فيلم در ادامه تجربههاي ما در سينماي حرفهاي و در ادامه يكديگرند.
اميد بنكدار: فيلمهاي شبانه و شبانهروز ادامه منطقي يكديگر هستند، بيآنكه داستانهاي دو فيلم ضرورتا با يكديگر مرتبط باشند. داستان فيلم شبانه در طول يك شب اتفاق ميافتد. به همين خاطر نام فيلم ارتباط زماني بياني با فيلم داشت.
در بخش فيلم در فيلم زندگي تاجالسلطان به چه دليل براي بازي در نقش كارگردان از فرهاد ورهرام مستندساز باسابقه و صاحب سبك سينمايي مستند ايران استفاده كرديد؟
كيون عليمحمدي: علاقه داشتيم بازيگري كه قرار است در نقش كارگردان در اين سكانس بازي ميكند واقعا كارگردان باشد و اين كارگردان فيلمسازي باشد كه به شيوه سبك كاري و فيلمهايش علاقهداشته باشيم. با فرهاد ورهرام در مورد بازي در اين نقش تماس گرفتيم و وي هم بازي در فيلم شبانهروز را قبول كرد.
براي فيلمبرداري فيلم آيا زمانبندي خاصي در طول روز يا شب وجود داشت؟
اميد بنكدار: طبعا فيلم شبانهروز هم مانند هر فيلم ديگري به فراخور سكانسهاي روز و شب برنامههاي زمانبندي فيلمبرداران براساس شب و روز داشت، اما اين مساله ضرورتا ارتباطي با نام فيلم نداشت ولي در فيلم شبانه به خاطر آنكه تمام صحنهها در شب ميگذشت تمام فيلم در شب كاري فيلمبرداري شد.

فيلمسازي را با همين رويه ادامه ميدهيم
احمد محمداسماعيلي: روايت زندگي زنان ايراني در پازلي چهاروجهي اساس فيلم شبانهروز را تشكيل ميدهد. زنهاي فيلم شبانهروز در مواجهه با مردان و جامعه آسيبپذير و شكننده به نظر ميرسند. زناني كه به نظر ميرسد در هر خاستگاه و موقعيت اجتماعياي كه باشند محكوم به سرنوشت محتوم خودشان هستند. در سينماي مورد علاقه كيوان عليمحمدي و اميد بنكدار كلوزآپ همچون برخي از آثار برگمان عنصر تعيينكنندهاي براي نشان دادن درونيات شخصيتهاست.