به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده از هجدهم بهمن 1386 پس از آن آغاز شد كه به پليس 110 شيراز خبر رسيد بقاياي پيكرهاي يك زن، يك مرد و يك دختربچه درون گودالي در كوههاي اطراف اين شهر ديده شده است.
همان موقع افسران اداره آگاهي به همراه ماموران پاسگاه «قره چمن» به نقطه مورد نظر در منطقه موسوم به «سياخدارنگون» رفتند و با تاييد ماجرا، بازپرس كشيك را در جريان جنايت قرار دادند.
با حضور اين مقام قضايي، بقاياي پيكرهاي قربانيان به پزشكي قانوني فرستاده شد اما تلاش براي شناسايي آنها بينتيجه ماند. همان موقع بازپرس مربوطه دستور داد مشخصات جانباختگان در رسانهها منتشر شود تا شايد شناسايي شوند اما اين اقدام هم نتيجهاي نداشت.
افزون بر 16 ماه از آغاز رسيدگي به معما گذشته بود كه يك زن جوان به نام «منصوره» به سراغ پليس شيراز رفت و از شوهرش شكايت كرد.
وي بيست و سوم ارديبهشت 1388 به ماموران گفت: شوهرم «نادر» دو زن دارد و او را آخرين بار زمستان 86 ديدم. «نادر» كه از زن دومش يك دختر دارد براي ملاقات با آنان از خانه خارج شد و ديگر برنگشت. او البته با خانواده زن دومش مشكل دارد و كارشان بارها به دادگاه كشيده است. حالا نفقهام را ميخواهم و چون شوهرم ناپديد شده است به قانون پناه آوردهام.
با اطلاعاتي كه «منصوره» ارائه داد جرقهاي در ذهن كارآگاهان زده و پروندههاي راكد از قفسههاي بايگاني بيرون كشيده شد.
پليس با اين احتمال كه «نادر» همسر و فرزندش در «سياخدارنگون» قرباني شده بودند، به تجسس ادامه داد. بدينترتيب فرضيه تلخ با جوابيه پزشكي قانوني به حقيقت تبديل و رازگشايي وارد مرحله تازهتري شد.
افسران دايره پنجم اداره آگاهي شيراز كه به اعضاي خانواده همسر دوم «نادر» مشكوك شده بودند، فهميدند آنان دو سال پيش شبانه از شيراز به «خرم بيد» رفتهاند. بنابراين كارآگاهان با دريافت نيابت قضايي به سراغشان رفتند و به بازجويي پرداختند.
متهمان كه پدر، مادر، خواهر و برادر همسر دوم «نادر» بودند خود را بيگناه خواندند و وانمود كردند هيچ نقشي در مرگ خانواده سهنفره نداشتهاند. هوشياري ماموران اما منجر به كشف حلقه گمشده جنايت اسرارآميز شد و غلام - برادر همسر دوم نادر - در بنبست اطلاعاتي قرار گرفت.
اين مرد با اعتراف به جنايت تكان دهنده، توضيح داد: «نادر» خواهرم را اغفال كرده بود و پس از اينكه از او شكايت كرديم تن به ازدواج دوم داد. دامادمان اما ميگفت دختر يك و نيم سالهاش متعلق به او نيست و حاضر نشد از طفل معصوم نگهداري كند.
«غلام» اضافه كرد: «نادر» بعدها حتي راضي نشد با خواهرم زندگي كند و من كه خونم به جوش آمده بود نقشهاي كشيدم. من به بهانهاي، خواهرم، شوهرش و دختر آنان را به كوه كشاندم و اول، آن بچه را خفه كردم. بعد با تبر به جان زن و شوهر افتادم و...
به دنبال بازسازي صحنه جنايت و صدور كيفرخواست، پرونده به دادگاه كيفري استان فارس فرستاده شد و «غلام» پاي ميز محاكمه ايستاد. وي در اين نشست، يك بار ديگر جزئيات ماجرا را بازگو كرد و هيات قضايي براي صدور حكم وارد شور شد.

افشاي راز كشتار خانوادگي با كشف حلقه گمشده
تدبیر خبر: مرد عصيانگري كه در كوههاي جنوب كشور، دست به كشتار خانوادگي زد در دادگاه كيفري محاكمه شد.