توفيق بيتوشي: دستي زير چانه برد و در ذهن مرور كرد:
- پشت اين ميلهها چطور طاقت مياره، دلم به حالش ميسوزه، اينجوري كه زندگيشرو از دست ميده، به زودي پير ميشه و پاك زندگيشرو ميبازه. جواني، عمر، آينده...
اين افكار زندانياي بود كه دربارهي زندانبانش ميانديشيد!