از ويژگيهاي خوب آقاسيد يا مردم قديم ميتوان به دست و دلبازي و درستكاري و مردمداريشان اشاره كرد و غبطه خورد.
وقتي به داخل مغازه ميرفتم اولين صدايي كه جلب توجه ميكرد صداي راديو و اخبار بود؛ در آن دوره روزهاي آخر جنگ را تجربه ميكرديم و اخبار بسيار طرفدار داشت.
آقاسيد سلام
آقاسيد: سلام بابا جان
آقاسيد 30 تومان سرشير ميخواهم.
وقتي ظرفم را روي ترازو ميگذاشت به اندازه ظرفم يك وزنه داخل ترازو ميانداخت تا وزن ظرفم تاثيري در وزن سرشير ايجاد نكند، در حالي كه سرشير را در داخل ظرف ميريخت دقت ميكردم. ظرف من هميشه سنگينتر از وزنه آقاسيد ميشد. در آن زمان به علت كودكي متوجه نميشدم منظورش را از اين كار، حال كه بزرگ شدم و اخبارهاي رسانهها را در مورد اختلاسهاي مالي هزاران ميلياردي ميخوانم و ميشنوم ناخودآگاه چهره آرام آقاسيد در ذهنم تداعي ميشود.
زمانه با ما چه كرد؟؟
ترازوي آقاسيد و اختلاسهاي هزار ميلياردي
مجتبي كامكار: در جنوبيترين نقطه تهران مغازهاي بود كه آقاسيد آن را ميچرخاند تا هزينه خانواده بزرگ خود را تامين كند.