هفته كودك است و همه جا حرف از نواهاي خوش براي بچههاست، اما درست چنين مناسبتهايي تنها پر از شادي و حرفهاي خوش نيست. مناسبتها و روزها سكه دورو هستند، هفته كودك هم تنها حرف از خندهها و بازيهاي كودكانه نيست، كودكان چيزهاي غمگين هم زياد دارند؛ چيزهايي كه نه از نهاد معصوم آنها كه از دنياي بزرگترها آمده و آلودگي خود را بر دامان كودكان گذاشته است.
خيابان، مترو، اتوبوس و حتي بسياري از خانهها و كوچهها منظره كودكاني است كه سر و رويشان با ديگر بچهها متفاوت است. آنها خيلي زود با كودكي وداع كردهاند. فصل گرم و سرد سال تفاوتي نميكند حتي موقعي كه ديگر همتايان آنها به مدرسه ميروند آنها كار ميكنند. كار انسان را ورز ميدهد اما شايد تن اين بچهها نحيفتر از آن باشد كه به اين زودي به آسياب كار و سختي معاش بيفتد.
آخرين آماري كه درمورد بچههاي كار هست مربوط به سرشماري سال 85 است. يكميليون و 700 هزار كودك در گروه سني 10 تا 18 سال در كشور كار ميكنند كه البته تعداد كودكان كار كمتر از 10 ساله ثبت نشده بوده آمارهاي غيررسمي نيز از وجود دو ميليون و 700 هزار كودك كار خبر ميدهند.آمار موجود در سال 1377 نيز نشان ميدهد كه حدود 3/1 درصد از كودكان بين سنين شش تا 14 سال به كار اشتغال دارند و به مدرسه نميروند. اين رقم براي مناطق شهري حدود 4/2 درصد و براي مناطق روستايي 5/0 درصد است. تقريبا همين درصد از كودكان به مدرسه نميروند، اما خارج از خانه هم به كار خاصي اشتغال ندارند. به عبارت ديگر، آنان در كارِ خانه به خانواده كمك ميكنند. در مناطق روستايي، تعداد دختراني كه به مدرسه نميروند و در كار خانه كمك ميكنند شش برابر پسران است، اما در مناطق شهري، تعداد پسران مشغول به كار دو برابر دختران است. در مناطق روستايي، بيش از 10 درصد از دختران و 17 درصد از پسران بيش از هفت ساعت در روز كار ميكنند و در نتيجه فرصت پرداختن به هيچگونه فعاليت آموزشي را ندارند. در گروه آموزشي 10 تا 14 سال، تعداد دختراني كه در خانه يا براي كسب درآمد مشغول به كار هستند دو برابر پسران است. در مناطق روستايي، تعداد دختران اين گروه سني كه درآمدي به خانه ميآورند يا در خانه كار ميكنند و به مدرسه نميروند سه برابر پسران است. در سرشماري سال 1385 نيز، 185268 كودك 14-10 ساله مشغول به كار و 75071 نفر نيز در اين گروه سني جوياي كار بودند.
قوانين و كار كودك در ايران
اولين قانون مربوط به كار كودكان، به سال 1302 برميگردد، اين قانون از سوي والي ايالات كرمان و بلوچستان براي حمايت از كودكان و نوجوانان شاغل در کارگاههاي قاليبافي كرمان وضع شد و كار پسران كمتر از هشت سال و دختران كمتر از 10 سال را در كارگاهها ممنوع ميكرد.
ماده 80 قانون كار كشورمان: كارگري كه سنش بين 15 تا 18 سال تمام باشد را كارگر نوجوان مينامند كه در بدو استخدام بايد توسط سازمان تامين اجتماعي مورد آزمايشهاي پزشكي قرار گيرد.
ماده 82 قانون كار كشورمان: ساعات كار روزانه كارگر نوجوان، نيم ساعت كمتر از ساعت كار معمولي كارگران است. ترتيب استفاده از اين امتياز با توافق كارگر و كارفرما تعيين خواهد شد. ماده 84 قانون كار كشورمان: مشاغل و كارهايي كه به علت ماهيت آن با شرايطي كه كار در آن انجام ميشود براي سلامتي يا اخلاق كارآموزان و نوجوانان زيانآور است، حداقل سن كار 18 سال تمام خواهد بود. تشخيص اين امر با وزارت كار و امور اجتماعي است.
اما چرا كودكان كار ميكنند؟ مساله اين است كه سالها پيش تابستانها زمان كار تابستانه كودكان بود، اما كار تابستان بيشتر جنبه حرفهآموزي و زير نظارت خانواده و آشنايان محل بود و در حكم نوعي آمادگي براي سالهاي آينده و وارد شدن به عرصه مناسبات اجتماعي و كاري براي نوجوانان بود.
اما كودكان كار بچههايي هستند كه در سنين پايين دور از نظارت خانواده به اجبار يا از سر فقر در خيابان يا در كارگاهها در شرايط سخت كار ميكنند. سازمان بينالمللي كار، دلايل ورود كودكان به عرصه كار را از زاويه عرضه و تقاضا بررسي ميكند. در اين ميان «فقر» مهمترين عاملي است كه كودكان را وادار بهكاركردن ميكند، زيرا درآمد حاصل از كار كودك براي زندگي او و خانوادهاش ضروري است.
كمبود يا نداشتن پول يا غذا، افزايش قيمت كالاهاي اساسي، مقروض بودن خانوادهها، شوكهاي خانوادگي، مرگ يا بيماري سرپرست خانواده، كمبود برداشت محصول، نبود مدرسه يا وجود مدارسي با كيفيت ضعيف يا مواد درسي نامربوط بچهها را در سنين پايين و غيرقانوني به ناچار به كاركردن ميكشاند. با اين حال تنها گرسنگي و از هم پاشيدگي اقتصاد خانوادهها نيست كه بچهها را از كودكيكردن باز ميدارد، نابسامانيهاي اجتماعي مانند از همپاشيدگي خانوادههاي گسترده و سيستمهاي حمايت اجتماعي غيررسمي، والدين بيسواد يا كمسواد، از علل نهفته بهوجود آمدن كار كودك است. اما آنچه سايه بر همه اين عوامل مياندازد وضعيت كلي يك جامعه است كه بحرانها يا برخي نابسامانيهاي مالي و اجتماعي در نهايت بر زندگي كودكان هم اثر ميگذارد.
ناصر قاسمزاده آسيبشناس و استاد دانشگاه با بيان اينكه كودكان كار دو دسته هستند، گفت: تعداد زيادي از آنها كودكاني هستند كه در آينده دچار مشكلات روحي و عاطفي زيادي ميشوند، چراكه گذشته و تجربه تلخي در دوران كار پيدا كرده و رشد شخصيتي ناهمگوني دارند. گروه اندكي از آنها كه از سوي خانواده و آشنايان از نظر محيط كار حمايت ميشوند، كمتر مورد بهرهكشي و سوءاستفاده قرار گرفته و در آينده مشكلات كمتري دارند.
وقتي اين مراحل به درستي طي نشود و كار در زمان كودكي پا در زندگي شخص بگذارد، در سنين بزرگسالي اختلالات روحي و رواني در فرد ايجاد ميشود.
چهره كودكان كار در زندگي روزمره گلفروشي در سر چهارراهها، فالفروشي داخل مترو، بادكنكفروشي، زبالهگردي، واكسي، كارگري كورهپزخانهها و مزارع و ترمينالها است. بيشتر صاحبان اين مشاغل كودكان بين پنج تا 15 سال هستند كه در موضوع كودك بودن و كار مشتركند. هيچكدام از آنها بيش از 15 سال ندارند، اما در بازوان نحيف هركدام تجربه كارهاي سخت در برابر مزدي اندك، حكايت از دشواري تامين معيشت دارد.
آنها مجبور به كار كردن در كارگاههايي ميشوند كه كمتر مورد بازرسي قرار ميگيرند و در اندك بازديدهايي كه از آنها صورت ميگيرد، با زيركي خاصي كودكان زير 15 سال را از چشم ماموران مخفي ميكنند تا مبادا نيروي كار ارزان خود را از دست بدهند يا مجبور به پرداخت حق بيمه شوند.
برخي از آنها در كارگاههاي توليدي كوچك به ازاي 12 ساعت كار فقط 30 الي 40 هزار تومان دستمزد دريافت ميكنند و براي آنان قانون كار، قانوني بيگانه است. ايراني و افغاني تفاوتي نميكند. كودك هستند و برخلاف قانونهاي نوشته و نانوشته، دشواري روزهاي سخت بزرگي را تجربه ميكنند.
جای خالی نهاد حمایت از کودکان
در بازبيني تازهتري از علل اين مساله در جامعه امروز ايران شكاف طبقاتي، افزايش تعداد خانوادههاي بدسرپرست، بيسرپرست و تكسرپرست، افزايش جمعيت، فقر فرهنگي، مهاجرت، بيكاري، عدم تامين اجتماعي، حاشيهنشيني، درگيريهاي مستمر خانوادگي و اعتياد و مشاغل كاذب در گسترش اين ناهنجاري اجتماعي نقش دارند. بيشتر آنها در استانهاي خراسان، تهران، لرستان و كردستان به سر ميبرند.
متاسفانه با وجود تعهد به ميثاقهاي بينالمللي، هنوز نهادي كه حمايت از كودكان را به عهده گيرد در كشور فعاليت نميكند. در صورتي كه نتوان از اين كودكان حمايتهاي همهجانبه كرد بسياري از آنان در آينده نهچندان دور در صف مجرمان جامعه يا به عبارتي در صف باجگيران قرار ميگيرند و بهتر است هزينهاي كه در آينده براي مقابله با جرم در نظر گرفته ميشود، امروز براي باسواد شدن و ديگر حمايتهاي اجتماعي كودكان يادشده صرف شود. در اصل يكي از كانالهاي اصلي براي درمان جرم و خشونت در جامعه همين بچههايي هستند كه در شهرهاي بزرگ و روستاهاي دورافتاده نهتنها كودكي نميكنند بلكه كار بدين شكل نابرابر بيشتر محملي براي پرورش زمينههاي ناسازگاري و خشونت در آينده آنان است.
كسي نميداند زندگي كودكانهشان چگونه است؟ از كجا ميآيند، زندگيشان چگونه است، بازي و تفريحشان چيست؟ كجا مدرسه ميروند، چرا و براي چه كسي كار ميكنند؟

كودكان كار، روي غمانگيز هفته كودك
مهري حقاني: اولين قانون مربوط به كار كودكان، به سال 1302 برميگردد، اين قانون از سوي والي ايالات كرمان و بلوچستان براي حمايت از كودكان و نوجوانان شاغل در کارگاههاي قاليبافي كرمان وضع شد.