چگونه براي ساخت اولين مجموعه تلويزيوني به سراغ موضوعي پليس رفتيد؟
به پيشنهاد تهيهكننده فيلم حبيبالله كاسهساز قرار شد براي هفته نيروي انتظامي مجموعهاي بسازم و چون از اين ژانر شناخت داشتم و به خوبي ميتوانستم در اين فضا كار كنم اين پيشنهاد را قبول كردم. حين كار هم خوشبختانه با آزادي عمل از سوي تهيهكننده مواجه بودم و تقريبا توانستم به خواستههايم نزديك شوم. به هرحال حبيبالله كاسهساز ازجمله تهيهكنندگان باسابقه و صاحب سبك سينماست و با هماهنگيهاي كه انجام داده خواستههايي كه براي توليد و فيلمبرداري نياز داشتم در اختيار گروه قرار داد. نيروي انتظامي و ناجا هم در بحث تامين امكانات نظامي و پليس همكاري خوبي با گروه انجام دادند.
گويا براي ساخت مجموعه سقوط آزاد قرار بود براساس فيلمنامه آرش قادري اين مجموعه را بسازد؟
بله، فيلمنامه اوليه را آرش قادري نوشته بود اما مناسب شرايط توليد در آن مقطع زماني نبود.
به چه دليل مناسب نبود؟
چون براي توليد و بهموقع آماده كردن سريال بهمنظور پخش در هفته نيروي انتظامي با محدوديت زماني مواجه بوديم و فيلمنامه آرش قادري پرلوكيشن بود و حتي صحنههایي خارج از كشور ازجمله در كشورهاي افغانستان و پاكستان داشت. بنابراين از ايده اصلي فيلمنامه كه همان سوءاستفاده از فضاي مجازي و سايبري در اينترنت بود استفاده كرديم و زامياد سعدونديان فيلمنامه را نوشت. خوشبختانه با همكاري و همدلي گروه شرايط توليد به خوبي پيش رفت و كار در زمان مقرر به پايان رسيد و سريال در هفته نيروي انتظامي در حال پخش به صورت روتين و هرشب است.
براي ساختار فيلم چه ويژگيهايي را مدنظر داشتيد؟
در وهله اول علاقه داشتم كه كار متفاوتي در زمينه ساخت مجموعههاي پليسي در تلويزيون را تجربه كنم. به نگاه و استفاده كليشهاي و تكراري ساير مجموعههاي تلويزيوني علاقهاي نداشتم و تلاش كردم در اين ژانر كه به واسطه ماهيتش و تعليق و درگيريهايش براي مخاطب جذابيت دارد، عرصههاي قوياي را تجربه كنم. براي ترميم شخصيت پليسهاي فيلم تلاش كردم از قالبهاي متعارف فاصله بگيرم و حامد بهداد هم در اين زمينه با پيشنهادهايي كه ارائه ميكرد كمك بسيار خوبي به كار انجام ميداد و تا حدي چهره سرگرد نيروي انتظامي وجوهاتي مثل ساير مردم پيدا كرد. سرگرد خانواده، زن و بچهاي داشت كه بخشي از زندگي او بودند و در بخش كاري هم سرگرد شيوههاي متفاوتي را در قبال همكاران و مواجهه با خلافكاران بهكار ميبرد.
بعد از تجربه موفقيتآميز همكاري با حامد بهداد در فيلم سينمايي هفت دقيقه تا پاييز به نظر ميرسد از اين تجربه راضي بوديد كه در سقوط آزاد سومين همكاري را نيز با او تجربه كرديد؟
بله، با حامد بهداد بيش از يك دهه است دوستي و رفاقت دارم و به نوع بازياش شناخت كامل و دقيقي دارم. نكته مهم در كار حامد بهداد اين است كه با شور و علاقه در كار حضور پيدا ميكند و از هيچ تلاش و كوششي براي بهتر شدن نقش فروگذاري نميكند. در طول مدت فيلمبرداري به صورت دائمي از پيشنهادات حامد بهداد درمورد نقش سرگرد و كليت كار استفاده كرديم. در تمام صحنهها حامد بهداد به خوبي خواستههاي مرا جلوي دوربين بازي ميكرد.
به چه دليل شخصيت ستوان پوريا (با بازي پوريا پورسرخ) منفعل و بدون جذابيت نشان داده شده است؟
به تدريج نقش ستوان پوريا بهخصوص در قسمتهاي پاياني پررنگتر ميشود و او مشاركت جدي در درگيري و كمك به سرگرد خواهد داشت. نميخواستيم بهگونهاي به شخصيت سروان پوريا بپردازيم كه به كليت داستان ربطي نداشته باشد.
آيا تلاش كرديد در قسمتهاي پاياني سريال بخشي از اطلاعات و نوع روابط را به مخاطبان ارائه نكنيد تا دنبال كردن سريال براي آنها جذابيت داشته باشد؟
بله، دقيقا چنين رويكردي را دنبال ميكردم، تا ديدن آخرين لحظه مجموعه براي مخاطب جذاب باشد، تمام تلاشم را انجام دادم تا از تمام جذابيتهاي ژانر پليسي و الگوهاي موفق اين ژانر بهرهبرداري كنم.
به چه دليل در يكي از قسمتهاي سريال موقعي كه سپيده مشغول مكالمه با سرگرد است، از دوربين وبكم براي ايجاد اين ارتباط استفاده كرديد؟
همانطور كه ميدانيد به سينماي تجربي علاقه دارم و چند فيلم اولم در سينما هم با چنين حس و حالي ساخته شده بود و اين ايده حين فيلمبرداري اين پلان به ذهنم رسيد و دوربين در دست بازيگر اين نقش (بيتا بيگي) بود و رو به دوربين با سرگرد حرف ميزد و ميخواستيم لينكي در فضاي مجازي و اينترنتي بين سرگرد و سپيده بهوجود بيايد و با اين شيوه سپيده به كامپيوتر سرگرد و نيروي ناجا وصل ميشد.
چقدر به اين مساله اعتقاد داريد كه از يك جايي به بعد برخورد و تقابل سرگرد و مانا بيشتر تبديل به يك درگيري شخصي ميشود؟
اين مسالهاي كه عنوان كرديد در برخي از فيلمهاي پليسي و شكلگيري تقابل شخصي بين تبهكار و پليس بهوجود ميآيد و عامل جذابيت و ارتباط بهتر كار با مخاطب ميشود و يك دوئل دوطرفه بين سرگرد و مانا بهوجود آمده. زاميار سعدونديان فيلمنامهنويس جوان سينما و تلويزيون تخصص قابلتوجهي در عرصه نوشتن فيلمنامههاي تلويزيوني دارد و چون دانشآموخته يكي از دانشگاههاي معتبر كشور روسيه در بخش فيلمنامهنويسي تلويزيون است، در اين امر تبحر لازم و خوبي دارد و بهخوبي ميداند در كجا و چه قسمتي از سريال از تعليق، سوسپانس و هيجان استفاده كند. سعدونديان در ماه رمضان امسال هم سابقه موفق نگارش متن سقوط يك فرشته به كارگرداني بهرام بهراميان را داشت و من هم تلاش كردم به خوبي از اين دستمايه مناسب استفاده كنم.
آيا بين سپيده و مانا يك رابطه مريد و مرادي وجود دارد؟
فکر میکنم علیرغم توجهی که سپیده به مانا دارد و برای او احترام قائل است اما در پایان سریال غافلگیر خواهید شد.
وجود این غافلگیریها هستند که میتوانند یک مجموعه چند قسمتی را برای مخاطب جذاب کنند، چقدر به این مساله اعتقاد دارید؟
قبول دارم و به این مساله در فیلمنامه توجه داشتم.
در بحث شخصیتپردازی زن سرگرد به کلیشههای رایج این نوع زنان در آثار پلیسی وفادار بودید، به چه دلیل چنین رویهای را در پیش گرفتید؟
در اصل زن سرگرد اینگونه نبود. اما با مشکل محدودیت زمانی مواجه بودیم و به همین دلیل از شخصیتپردازی برخی از کاراکترهای مجموعه ازجمله زن سرگرد گذشتیم. یک سری از سکانسها با حضور سرگرد و زنش فیلمبرداری شد که چون با معیار و ضوابط نیروی انتظامی همخوان نبود، مجبور شدیم از سریال حذف کنیم.
آیا سپیده برای نشاندادن توانایی خود به مانا بدون دستور، دختر همسایه سرگرد را میرباید؟
بله، میخواهد توانایی، هوش و استعدادش را به رخ مانا بکشد.
چگونه مهندسی ساختار مجموعه را برای استفاده از صحنههای درام، عاطفی، درگیری و تعقیب و گریز برنامهریزی کردید؟
همانطوری که عنوان کردم فیلمنامه سقوط آزاد پروپيمان بود و به تمامی وجوهاتی که اشاره کردید، در فیلمنامه پرداخته شده بود. از طرفی خود من هم سابقه سالها نوشتن را دارم و در این زمینه بهخوبی از دانش و سابقهام کمک گرفتم. در تمام زمینهها ازجمله ملودرام داستان فیلمنامه هم با برنامه و با دقت عمل کردیم. در نظر بگیرید در سکانس اتوبان صحنه تعقیب و گریز خودرو با خودرو، موتور با موتور و تعقیب و گریز با هلیکوپتر هم مورد استفاده قرار گرفت.
بخشهای اکشن را چگونه کارگردانی کردید؟
قبل از شروع فیلمبرداری به سراغ صحنههای اکشن موجود در فیلمنامه میرفتیم تا متوجه شویم با توجه به امکاناتی که در اختیار داریم اين صحنهها چقدر قابلیت اجرایی و عملیاتیشدن دارند. اگر با صحنهای در فیلمنامه روبهرو میشدیم که از توان ساختش برنمیآمدیم، آن صحنه را حذف میکردیم و طبق امکانات موجود آن را بازنویسی کردیم. برای صحنهای که قرار بود مانا در خلاف جریان ماشینها در اتوبان حرکت کند، با دقت و برنامهریزی کامل این کار را توانستیم انجام بدهیم.
چقدر شخصیتهای جدید در بخش جزیره کیش به مجموعه اضافه خواهند شد؟
چند شخصیت وجود دارد، اما حضور جدی و اثرگذاری ندارند. در جزیره کیش هم تعقیب و گریز را بازهم سرگرد و مانا در دریا و روی قایق انجام میدهند.
بنابراین ساختار فیلمنامه سقوط آزاد شخصیتمحور است؟
بله و بقیه شخصیتها در خدمت معرفی این دو کاراکتر اصلی حضور و معنا پیدا میکنند.
آیا سقوط آزاد را میتوانیم یک کار متفاوت در عرصه ساخت سریالهای پلیسی ارزیابی کنیم؟
این مساله را باید منتقدان عنوان کنند. برای خود من ساخت کار پلیسی درست عین ساخت فیلمهای اجتماعی است و حين کار فوقالعاده راحت و مسلط به کار بودم و به جرأت میتوانم بگویم تولید کار پلیسی خیلی آسانتر از تولید فیلمهای خیابانی اجتماعی است و شاید جنبه تکنیکی سهم بیشتری از تفکر حین کار دارد. البته کار جدیدم یک فیلم اجتماعی است.

دوئل دوطرفه سرگرد و مانا
احمدمحمد اسماعيلي: عليرضا اميني فيلمساز نسل جوان سينما را قبل از ساخت فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» با فيلمهاي هنري و تجربهگراي اكران نشده ميشناختند، اما ساخت هفت دقيقه تا پاييز مسيركاري اميني را دگرگون كرد و او توانست تجربه اكران فيلمهايش را به دست آورد. اولين ساخته تلويزيوني عليرضا اميني مجموعه سقوط آزاد يك اثر در ژانر پليسي با ساختار حادثهاي است.