هنوز کسی نمیداند که بالاخره جبهه اصلاحات میتواند حضوری فعال داشته باشد و شانس خود را بعد از دو دوره برای در اختیار گرفتن فرصت قانونگذاری امتحان کند؟ در آنسو هر چقدر که زمان انتخابات نزدیکتر میشود، گروهها و چهرههای منتسب به اصولگرایی در رسیدن به وحدت حداکثری ناموفق بودهاند. مساله دیگر هم که اتفاقا نگرانیهای زیادی را در اذهان اصولگرایان سنتی به وجود آورده این است که دولت چطور با بحث انتخابات کنار خواهد آمد. امیر محبیان تحلیلگر سیاسی پیرامون این سوالات و چالشهای پیشرو با تدبیر خبر به گفتوگو نشست.
انتخابات مجلس نهم نزدیک است. شرایط را در آستانه این اتفاق مهم چطور میبینید؟
قوه مقننه نهادی تاثیرگذار در ساختار کشور است و به همین دلیل انتخاباتی که قرار است قانونگذاران چهار سال آتی را برگزیند باید مهم بدانیم. مخصوصا حالا که گروهها کمکم خود را آماده رقابت در انتخابات ریاستجمهوری هم میکنند و قرار است دولتی جدید در کشور زمام امور را در دست بگیرد.
این ذهنیت که انتخابات مجلس نهم نسبت به انتخابات پیشین ویژگیهای منحصربهفردی دارد را قبول دارید؟
نظر کلیام این است که انتخابات مجلس نهم تکلیف جریانهای سیاسی را برای چگونگی حضور در یازدهمین انتخابات دولت مشخص میکند و به همین دلیل است که آنها تلاش زیادی به خرج خواهند داد تا بتوانند از همین حالا نظر مثبت مردم و در نتیجه رایهایشان را به سمت خود جلب کنند. حتی در این خصوص به وضوح مشاهده میشود که دولتیها دغدغه مهم خود را به این مساله اختصاص دادهاند و البته به همین دلیل است که رفتارهایی نابهنجار از خود نشان میدهند، بهطوری که میتوان گفت به جای تمرکز به اجرای برنامههای دولتی بیشتر به این فکر هستند تا به نوعی بتوانند از دیگر گروهها موفقتر شوند و مجلس نهم را در دست گرفته و البته برای در اختیار گرفتن دولت بعدی هم خیز بردارند. یکی از دلایلی که اتحاد را برای اصولگرایان به هدفی تقریبا دشوار بدل کرده است، همین تکرویهای دولت است. تا جایی که در حالی که قریب به پنج ماه به انتخابات مانده، همه از ارائه لیست واحد توسط جبهه اصولگرایی ناامید شدهاند.
وحدتی که لازمه هر جناحی است، مخصوصا در انتخابات.
حتما همینگونه است. جبهه اصولگرایی یا هر گروه دیگری این را به خوبی میدانند که با وجود اختلاف و چالشها نمیتوانند چهرههای شاخص خود را تحت یک لیست مشترک وارد انتخابات کنند و در نتیجه میزان آرایی که قرار است به حساب این جناح ریخته شود به حساب چند لیست واریز میشود که خب! طبیعی است که در اینصورت با ریزش آرا مواجه خواهند شد. به همین دلیل باید گفت لیست واحد برای هر جناحی در جلب حداکثر رای ممکن رای دهندگان نقش غیرقابل انکاری را ایفا میکند، پس چارهای نمیماند جز اینکه حتما با رفع مشکلات و اختلافات به یکپارچگی لازم برسند.
که شواهد چیزی غیر از این را نشان میدهد!
به هر حال اتفاقاتی در چند وقت اخیر افتاده است. جبهه اصولگرایی پیچیدگیهای زیادی را تجربه میکند و همانطور که شما اذعان دارید، امیدواری چندانی به اتحاد نداشته باشد. تاکید چندبارهام این است که «یکی شدن» برای اصولگرایان از هر هدف دیگری مهمتر است.
با توجه به ضرورت رسیدن به اتحاد برای اصولگرایان، چرا تلاشی جدی و البته کارساز مشاهده نمیشود و چالشها و حرف و حدیثها همچنان ادامه دارد؟
برای اینکه یک تشکل یا گروه سیاسی بتواند همدلی و یکی بودن را آنطور که نیاز است، تجربه کند نیاز به شرایطی دارد که جبهه اصولگرایی بنا به دلیلهایی از این فاکتورهای مهم محروم است و به همین دلیل در حال حاضر شاهد بحثهای آنچنانی بین گروهها و چهرههای منتسب به جبهه اصولگرایی هستیم.
این عناصر چه چیزهایی هستند که خلأشان تا به این حد خودنمایی میکند؟
اول اینکه هر طیف و جریان سیاسی زمانی میتواند از اتفاق نظر و احساس نیاز به همرای بودن برخوردار باشد که در فکر مقابله با رقیب باشد، آن هم رقیبی که از پتانسیل بالایی برای حضور در عرصه بهرهمند باشد. خب! با شرایطی که جبهه اصلاحات و چهرههای اصلاحطلب دارند و تقریبا حاشیهنشین مطلق هستند، بهطور طبیعی اصولگرایان این ذهنیت را دارند که «تحت هر شرایطی» به اهداف خود در اتفاقهایی چون انتخابات میرسند و به همین دلیل درگیر درگیریها و جدلهای داخلی میشوند. عامل دیگر هم این است که چهرهها در درون گروه با یکدیگر هم اختلاف نظر پیدا کنند و هم اینکه نتوانند یا نخواهند نظری غیر از نظر خود را «رای» در چارچوب منطق بخوانند. دقیقا به همین دو دلیل است که جبهه اصولگرایی اختلافات زیاد و حتی میتوان گفت بدون مثالی را با هم پیدا کردهاند. باید امیدوار به این بود تا این حرف و حدیثها بالاخره روزی تمام شوند و حداقل اینکه کم شوند تا طیفی که خود را مسوول نهادها و دستگاههای مختلف میبیند، بتواند برنامههای کشور را با راههای منطقیتری به سرانجام برساند.
عدم وحدت چه هزینههایی را مشخصا در روند انتخابات در پی خواهد داشت؟
هیچکس نمیتواند اینطور عنوان کند که وحدت را نباید «باید»ی دانست که حتما محقق شود. اینکه اتحاد و یکدستگی در جامعه به رویای محال بدل شود بهطور حتم موجب آسیبهایی میشود که جبرانش دشواریهای زیادی را میطلبد. در سال جاری که سال انتخابات است احتمال این میرود که نتوانیم برگزارکننده انتخاباتی باشیم که شور زیای در آن وجود دارد. با وجود اینکه در انتخابات مجلس تلاشها و البته انگیزههای قومی و قبیلهای تاثیر زیادی در رفتن مردم پای صندوقهای رای دارد اما نباید این مساله را از یاد ببریم که انتخابات زمانی انتخاباتی بر اساس بایدها و نبایدهای دموکراسی است که همه سلیقههای سیاسی بتوانند با جدیت به آن ورود کنند و البته گروهها در فضایی آرام و بدون واردشدن به جنجالهای بیفایده فقط به این فکر کنند که باید به فکر تشکیل مجلسی قوی باشند و تحرکات حذفی و تخریبی علیه حریفان درون و بیرون جناحی خود را تحت هیچ شرایطی سرلوحه فعالیتهای انتخابی خود نکنند.
نظرتان درخصوص نقشآفرینی دولت در انتخابات پیش رو چیست؟
اتفاق بد این است که دولتی که در سالهای پایانی وقت قانونی خود قرار دارد معمولا دست به تلاشهایی میزند تا بتواند بعد از پایان هشتساله به طریقی در قدرت باقی بماند که با وجود ناکامیهای دولتهای گذشته کابینه فعلی هم چنین تحرکاتی را به وضوح از خود به نمایش گذاشته که بهطور کاملا طبیعی نگرانیهای زیادی را به وجود آورده است. پس کاملا طبیعی است که دولتیها به فکر تصاحب صندلیهای بهارستان باشند و بهطور کاملا طبیعی نگرانیهایی درباره عملکرد احتمالی دولتی به وجود بیاید که بر اساس اصل قانون اساسی مجری انتخابات است.
از این بحث خارج شویم، بودن یا نبودن اصلاحات در انتخابات لازم است یا غیرضروری؟
بعد از انتخابات سال 88 اتفاقهایی افتاد که واقعا برای هیچکس قابل باور نبوده و نیست و به همین دلیل بر این باورم که نظام باید در مورد آنها تصمیمگیری کند. البته بعضا چهرههای موجه و به نوعی ریشسفیدان تلویحا اعلام کردهاند هر کسی که از چارچوب نظام خارج نشده است میتواند در انتخابات شرکت داشته باشد. به همین دلیل میتوان پیشبینی کرد آنهایی که همچنان معتقد به نظام و آرمانهای انقلاب هستند، برای حضور در انتخابات تایید صلاحیت خواهند شد.
غیبت اصلاحات را میتوان دلیل احتمال پایینبودن مشارکت دانست؟
تاثیر شرکتکردن یا غیبت جناحهای مختلف سیاسی مشخصا در انتخابات مجلس خیلی آشکار نخواهد بود، چون نمایندههای مجلس با سازوکار خاصی که خیلی به سیاست و فضای سیاسی ربطی ندارد، انتخاب میشوند. البته میتوان اینطور گفت که «انتخابات بدون اصلاحات» نمیتواند انتخاباتی پرشور باشد.
چه بایدها و نبایدهایی میتواند در راستای انتخاباتی با مشارکت بالا تعیینکننده باشد؟
وجود رقابت زنده، شرایط خاص محیطی در کشور و این احساس مردم که عدم حضورشان منافع ملی را با تهدید مواجه میکند. اگر بتوانیم این سه عامل را به خوبی مدیریت کنیم به مانند انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری، انتخاباتی آزاد با مشارکت بالایی را در کارنامه جمهوری اسلامی ایران به ثبت خواهیم رساند.
مهمترین دغدغه پیش روی انتخابات چیست؟
با «مشارکت بالا» تحت هر شرایطی باید مقدمات این «مهم» را فراهم کنیم.

مهمترین دغدغه انتخابات پیشرو «مشارکت بالا» است
سعید شمس: انتخابات مجلس را در حالی پیش رو داریم و در حالی روزبهروز به برگزاری آن نزدیکتر میشویم که سوالهای انتخاباتی همچنان بیپاسخ ماندهاند.