این زن با صداي لرزان گفت: شوهرم «غلامرضا» 39 سال دارد و عینک‌ساز است. عصر دیروز «غلامرضا» سوار پژو 206 مشکی خود شد و برای شركت در میهماني شبانه به خانه یکی از دوستانش رفت اما دیگر برنگشت. از ديروز بيش از 50 بار با موبایل شوهرم تماس گرفته اما هيچ جوابي نشنيده‌ام. می‌ترسم بلایی بر سر شريك زندگي‌ام و پدر دو دختر خردسال‌مان آمده باشد.
پرونده با صدور دستور قضايي به اداره آگاهی «آبيك» فرستاده و رسيدگي تخصصي آغاز شد اما هیچ ردی از «غلامرضا» به دست نیامد. تحقيق ميداني براي رازگشايي معما ادامه داشت كه در واپسین روزهاي پاييز 1385 پژوی سوخته مرد عينك‌ساز، پشت سد «زیاران» قزوين كشف شد.
شواهد نشان می‌داد جاني يا جانيان، پس از سر به نيست كردن «غلامرضا» خودروی وي را به آتش کشیده بودند تا راز ماجرا، سر به مهر بماند.
با قوت گرفتن فرضیه کشته‌‌شدن «غلامرضا» پرونده‌اي كه كلاف آن سردرگم بود به دایره دهم اداره آگاهی پایتخت سپرده شد. پلیس تهران در نخستين گام به بازجويي از دوستان نزديك مرد عینک‌ساز پرداخت اما همگي آنان ادعا كردند بي‌گناهند: «غلامرضا بعد از میهمانی شبانه در آبيك، خانه ویلایی را ترک کرد. ما نمي‌دانيم چه بر سرش آمده و كجاست.»
بهار 1386 تازه از راه رسيده بود كه یک چوپان با پليس 110 آبيك تماس گرفت: «گوسفندانم را برای چرا به صحرا برده بودم كه ناگهان با صدای پارس سگ گله متوجه شدم جنازه يك نفر در گودال دفن شده و يك پايش بيرون از خاك و بلوک‌های سیمانی است.»
هشتم فروردين 1386 كارآگاهان دل به صحراي «آبيك» زدند و در نقطه موردنظر با بقاياي پيكر مردي رو به رو شدند كه بخشي از آن را حيوان‌هاي گرسنه دريده بودند.
بقاياي جنازه با صدور دستور قضایی به پزشکی‌قانونی فرستاده شده بود كه همسر «غلامرضا» به سردخانه رفت. بدين‌ترتيب حدس پليس به يقين رسيد و مشخص شد قرباني جنايت، همان مرد عینک‌ساز است.
تحقیق كارآگاهان وارد مرحله تازه‌ای شده بود كه بار دیگر مظنونان این پرونده تحت بازجویی قرار گرفتند. سه دوست صميمي «غلامرضا» همچنان بر ادعاي بي‌گناهي خود پافشاري مي‌كردند اما وقتی در بن‌بست اطلاعاتی قرار گرفتند و با مدرك‌هاي دادگاه‌پسند روبه‌رو شدند به ناچار لب به بيان حقيقت گشودند.
«محمد»، «مهدی» و «قاسم» به طراحي دسيسه براي رفيق‌كشي در بزم شبانه در خانه ويلايي و آتش‌زدن خودروي «غلامرضا» اعتراف و جزئيات جنايت را بازگو كردند. به دنبال بازسازي صحنه جرم و صدور كيفرخواست، پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری استان قزوين فرستاده شد. در پايان نشست رسيدگي به اين ماجرا، هر سه مجرم با استناد به قانون مجازات اسلامی به قصاص نفس- مرگ- و زندان محکوم شدند. حکم با وجود اعتراض محكومان، در شعبه یازدهم دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و سرانجام سحرگاه پنجشنبه «محمد»، «مهدی» و «قاسم» در ندامتگاه مرکزی قزوین به دار مجازات آويخته شدند.