شعر کاری است 1
شعر اثبات کاری است
ثابت میکنم
که زندهام، که تنها زندگی نمیکنم
شعر آینده است، فکر کردن
به هفتهی آینده
به سرزمینی دیگر
به تو زمانی که پیر میشوی
شعر دم و بازدم من است
پاهایم را حرکت میدهد، گاهی مردد
بر زمینی که چنین میخواهد
ولتر آبله داشت، اما
خود را درمان کرد، ازجمله با نوشیدن
صد و بیست لیتر شربت: این شعر است
یا موجی را ببین که درهم شکسته است
به دست صخرهها اما در واقع اینگونه نیست
و دوباره خود را باز مییابد
و شعر آنجاست
هر واژهای که نوشته میشود
حملهای است به پیری
درنهایت مرگ پیروز میشود، به حتم
همینطور است
اما مرگ فقط سکوت در سالنی است
وقتی که آخرین واژه زیر لب گفته میشود
مرگ برانگیختگی است.
شعر کاری است 2
شعر انکار کاری است
من انکار میکنم
که زندهام، که تنها زندگی میکنم
شعر گذشته است، اندیشیدن
به هفتهی گذشته، به سرزمینی مشترک
به تو وقتی که از هم جدا میشویم
شعر نفسم را میبُرد
پاهایم را فلج میکند، بسیار درخور
زمینی که آن را سرد به جا میگذارد
ولتر آبله داشت، اما
خود را علاج کرد با نوشیدن
صدو بیست لیتر شربت: این حقیقت است
یا موجی را ببین که درهم شکسته است
به دست صخرهها اما در واقع اینگونه نیست
و دوباره خود را باز مییابد و این موج است
هر واژهای که نوشته میشود
کمک کردن به پیری است
در پایان مرگ پیروز میشود، و چگونه:
مرگ خندیدن در سالن است
بعد از اینکه آخرین واژه زیر لب گفته
میشود
مرگ قهقههی شادی است.