نویسندگان برخی از کشورها بارها به این افتخار نائل آمدهاند. برخی فقط یکبار. برخی هم که اصلا راه نیافتهاند. «خدمت به حقیقت، خدمت به آزادی؛ خطابههای برندگان جایزه نوبل ادبیات.» با ترجمه رضا رضایی در نشر نگاره آفتاب منتشر شد. در این کتاب خطابههای آلبر کامو، هرولد پینتر، اورهان پاموک، دوریس لیسینگ، ژان ماری گوستاو لوکلوزیو، هرتا مولر و ماریا بارگاس یوسا آمده است. برخی از این خطابهها پیشتر در مجله نگاه نو منتشر شده بود. عنوان کتاب از خطابه کامو گرفته شده. ماریا بارگاس یوسا که آثار داستانیاش را بسیار دوست دارم در ستایش خواندن و نوشتن میگوید: «بدون ادبیات داستانی غافلتر بودیم از این نکته که آزادی برای زیستنیترکردن زندگی چه اهمیتی دارد. هنگامی که استبداد، ایدئولوژی، کیش و آیین آزادی را پایمال میکند، زندگی به چه جهنمی تبدیل میشود. کسانی باور ندارند، که ادبیات نه فقط ما را از رویای زیبایی و سعادت فرو میبرد بلکه چشم ما را به روی هر نوع ستمی هم میگشاید. این کسان خوب است از خودشان بپرسند رژیمهایی که میخواهند رفتار شهروندانشان را از گهواره تا گور کنترل کنند چرا این همه از ادبیات میترسند و دستگاههای سانسور به پا میکنند تا ادبیات را سرکوب کنند و نویسندگان مستقل را بپایند.» من هم امسال گلچینی از برندگان نوبل ترجمه کرده بودم که در نمایشگاه کتاب منتشر شد. «بیست بیست» مجموعه بیست داستان کوتاه از بیست نویسنده برنده جایزه نوبل. ارنست همینگوی، ژان پل سارتر، پرلاگر کویست، دوریس لسینگ، نادین گوردیمر، هاینریش بل، گونتر گراس، میگل آنخل آستوریاس، ایساک بشویس سینگر، جان اشتاین بک، کنزا بورواوئه، گائوسین جیانگ، و. س. نایپول، میخائیل شولوخوف، آلکساندر سولژنیستن، سائول بلو، گابریل گارسیا مارکز، رابیندرانات تاگور، ژان ماری گوستاو لوکلزیو و هرتا مولر. از نسلهای متفاوت، نویسندهها نامهای آشنایی هستند و عدهای هم گمنام. یا رفتهام سراغ داستانهایی که کمتر مورد توجه بودهاند از نوبل بردههای قدیمی تا امروزیها. اگر کاری از شولوخوف آمده خواننده ایرانی را از سولژنیستن هم بینصیب نگذاشتهام. البته پسند شخصی را هم باید به این عوامل اضافه کرد. شاید نتوانم برای همه انتخابهایم علتی بتراشم اما هدفم در وهله اول این بوده است که خواننده را در لذتی که خودم بردهام شریک کنم. همدلی خوانندگان هم پاسخی بود که به کمک ناشر کتاب آمد. انتشارات گل آذین در فاصلهای کوتاه کتاب را به چاپ سوم رساند.
نگاهنو ویژهنامه ارنست همینگوی را منتشر کرد. همینگوی هم از برندگان جایزه نوبل است. نویسندهای برجسته، یکی از 10 روزنامهنگار برتر قرن بیستم، شاعر، نمایشنامهنویس، شکارچی، گاوباز، مشتزن، و... بود. در این ویژهنامه سه داستان کوتاه با ترجمه استاد نجف دریابندری، چهار شعر با ترجمه احمد پوری و یک گزارش جنگی او را به ترجمه کاظم فیروزمند میخوانید. با آثاری از ویرجینیا وولف، گراهام گرین، ویلیام فاکنر، آندره موروا، دی.اچ. لارنس، جی.بی. پریستلی درباره همینگوی و آثارش که مهشید جعفری، خشایار دیهیمی، فرزانه طاهری و مهدی غبرایی، مژده دقیقی، نرگس انتخابی، احمد کساییپور، پرویز دوایی و آبتین گلکار و خطابه نوبل به ترجمه رضا رضایی. سوگنامهای را که ایلیا ارنبورگ در رثای او نوشته عباس مخبر ترجمه کرده. همینگوی در آستانه پنجاهمین سالمرگش دوباره در کانون توجه قرار گرفته. نشر افق میراث همینگوی را با ترجمه آثار او شروع کرده. پیرمرد و دریا با ترجمه نازی عظیما، در زمان ما با ترجمه شاهین بازیل و مردان بدون زنان با ترجمه من منتشر شده. داشتن و نداشتن را خجسته کیهان ترجمه کرده که ظاهرا قرار است به زودی منتشر شود. این ناقوس مرگ کیست را مهدی غبرایی ترجمه کرده که البته هنوز منتشر نشده، ترجمه دیگری از این رمان اخیرا با ترجمه رحیم نامور در انتشارات نگاه منتشر شده. عنوان آن زنگها برای که به صدا درمیآید است. آن سوی رودخانه میان درختان و زیر آفتاب هیچ تازه را من ترجمه کردهام که منتظر مجوز دوستان در اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و ترجمه دیگری از همین کتاب اخیر باز هم در انتشارات نگاه با عنوان خورشید همچنان میدرخشد منتشر شده است. اغلب آثار همینگوی به جنگ و حواشی آن مربوط میشود.
جنگ اما روی دیگری هم دارد که در آثار یاشار کمال خالق اینجه ممد نمود بارزی دارد. خروسخوان یاشار کمال با ترجمه علیرضا سیفالدینی در انتشارات ققنوس منتشر شده، چاپ همه آثار نویسنده پدیده مبارکی ست که امیدواریم ادامه یابد. خروسخوان سومین کتاب از سهگانه قصه جزیره است. کتاب اول و دوم این سهگانه بنگر فرات خون است و آب خوردن مورچه پیشتر در نشر ققنوس منتشر شده بود. خروسخوان روایت زندگی انسانهای پریشان و آواره از جنگی است که میکوشند جزیرهای را به موطن دوم خود تبدیل کنند. «بازو در بازوی هم، خیلی آرام از پلهها پایین رفتند، از پشت جمعیت گذشتند. زیبکها جلوتر از همه، پشت سرِ آنها طبالها و سُرنازنها با صدایی کرکننده و پشت سر آنها وکیلها و اهالی قصبه و ریشسفیدهای قصبات و دهات اطراف و عقبتر از همه آنها بچه و پیر و جوان... رمزی کاولاکزاده به محض اینکه سرهنگ و پویراز را بازو در بازوی هم دید ترسی که در دل داشت بیشتر و بیشتر شد.»
گوشماهیهایی برای مرغ دریایی مجموعه داستانهای کوتاه نویسندگانیست که نخستین اثرشان در مجله بارفروش به چاپ رسیده. کتاب کار مشترک نشر رسانش و بارفروش انجمن بابلیهای مقیم تهران است که آقای حسن اکبریانطبری زحمت انتشارش را میکشد و در کتابفروشی نشر چشمه عرضه میشود. شماره اخیر مجله بارفروش جشننامه مائده طهماسبی ست با آثاری از فرهاد آئیش، گلی امامی، علی نصیریان، رویا نونهالی و بهاره رهنما. با شعرهایی از شاعران گمنام و نامدار. مرا به آهنگ شعبده بیدار کن هم شعر بلندی از محمود معتقدی ست که از شاعران نامدار آن عرصه است.
مجله آزما هم به شماره 83 رسید. در این شماره جشن کوچکی برای مردی بزرگ گرفتهاند. استاد ابوالحسن نجفی. گفتوگو با مدیا کاشیگر که میگوید روشنفکر مصلح اجتماعی نیست، یونس تراکمه، محمد بهارلو، فواد نظیری، جواد مجابی، محمدعلی شاکرییکتا، هاروکی موراکامی و رویای خوش راسته کتاب و فرهنگ که مصاحبه با کاوه کیاییان به بهانه گذر فرهنگی تهران است. گاهی وقتی زندگی در اوج خود قرار دارد/ و انسان غرق در شور زیستن است/ مرگ میآید و اندازههای آدم را میگیرد و بعد دوباره میرود. این هم از نگاه ترانسترومر به زندگی در شعری که پس از سکته مغزی و حیات دوباره به پزشک معالجش داد. امسال ترانسترومر جایزه نوبل را برد.

در ستایش خواندن و نوشتن
اسدالله امرایی: بنیاد نوبل هر سال در حوزه ادبیات نیز به نویسندهای جایزه میدهد، شکی نیست که برنده جایزه نوبل، حتی اگر برترین چهره ادبی سال هم نباشد، یکی از برترینها حتما هست. رسم است که این چهرههای برتر ادبی، به مناسبت دریافت جایزه سخنرانی میکنند و از مسائل ادبیات و هنر و امور اجتماعی و فرهنگی روزگار حرف میزنند.