به گزارش خبرنگار ما، رسیدگی پلیسي- قضایی به این پرونده از شامگاه بیست‌‌ویکم شهریور امسال پس از آن در دستورکار قرار گرفت که رگبار گلوله، سکوت يكي از كوچه‌هاي شهر کوچک نورآباد- از توابع دلفان استان لرستان- را شکست. ساعت 21 همان شب، کشیک وقت دادسرای «دلفان» و افسران اداره آگاهی ‌این شهرستان به قربانگاه رفتند و با پیکرهای خونين زن میانسال و دختر و پسرش روبه‌‌رو شدند.
تحقيق ميداني نشان می‌داد خواستگار کینه‌جو بعد از شنیدن جواب رد از خانواده دختر مورد علاقه‌اش، كلاشينكف به دست گرفته و خون به پا كرده بود.
پيكرهاي مادر، خواهر و برادر دختر دم‌بخت در شرايطي به پزشكي قانوني فرستاده شد كه جاني مسلح به مكان نامعلومي گريخته و «نورآباد» زير سايه وحشت فرو رفته بود. در آن كينه‌جويي مرگبار، يكي از برادران دختر نورآبادي نيز بر اثر برخورد گلوله زخمی شده بود كه روانه بیمارستان «خرم‌آباد» شد و معجزه‌آسا به زندگي برگشت. کارآگاهان با کشف نخستين سرنخ، دریافتند جنايتكار عاشق‌پیشه به نام «علی» خودروي خود را در جاده کوهستاني «نورآباد» رها كرده و ادامه مسير را پياده پيموده است. با افشاي اين موضوع، طرح مهار در دستوركار قرار گرفت و «علی- ك» 22 ساله فقط دو روز پس از جنايت در حلقه محاصره ماموران دستگير شد. وي پس از بازجويي مقدماتي، با هماهنگي قضايي در خيابان‌هاي «نورآباد» گردانده شد و پرونده به صورت ويژه در دادسراي «دلفان» تحت رسيدگي قرار گرفت.
«علی» که به شیشه اعتياد داشت و پيش‌تر به جرم قاچاق مواد مخدر بازداشت شده بود بدون هيچ مقاومتي تيراندازي خونبار را گردن گرفت و به بازسازی صحنه جنایت پرداخت.
پسر خشن اظهار داشت: چندبار به خواستگاری دختر مورد علاقه‌ام رفتم اما مادرش با این وصلت مخالف بود و به هيچ قيمتي كوتاه نمي‌آمد. مي‌گفت يك پسر معتاد و موادفروش نمي‌تواند دخترش را خوشبخت كند. آن زن، حتي مرا متهم به مزاحمت كرده و پايم را به كلانتري و دادسرا كشانده بود. همان شكايت، آتش كينه و انتقام را در وجودم شعله‌ور‌تر كرد و به فكر قتل‌عام افتادم. ساعت 30/8 دقیقه شب بیست‌‌ویکم شهریور سوار ماشينم شدم، با كلاشينكف به خانه دختر مورد علاقه‌ام رفتم و اعضای خانواده‌اش را به رگبار بستم.
تيرانداز شيشه‌اي به دنبال اعتراف‌هاي تكان‌دهنده‌اش، خارج از نوبت در دادگاه كيفري استان لرستان پاي ميز محاكمه ايستاد و با توجه به درخواست شاكيان خصوصي به سه بار قصاص نفس- مرگ- محکوم شد. راي، خيلي زود در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و پسر جنايتكار 48‌روز پس از كشتار، در ميدان امام خميني(ره) نورآباد، پای چوبه دار رفت.
سحرگاه پنجشنبه، صدها نفر از مردم اين شهر در كنار خانواده داغدار و مسوولان قضايي و انتظامي، ايستاده بودند تا از نزديك شاهد مجازات مجرم عاشق‌پیشه باشند. در آن بامداد خمار، خانواده داغدار عکس‌هاي قربانیان را به دست گرفته بود و اشک می‌ریخت.
50/5 دقیقه بامداد، نماينده دادسرا، حکم اعدام را خواند و دختر نگونبخت، طناب دار را بر گردن خواستگار عصيانگر انداخت. سپس اين دختر، چهارپايه اعدام را از زير پاي «علی» كشيد و وي را به دار آويخت. اجرای این حکم با استقبال شاهدان رو به ‌رو ‌شد و آنان با سر دادن شعارهایی از پلیس و دستگاه قضا تشکر كردند. هنگام جان‌دادن مجرم، دختر نورآبادي به لحظه‌هایی می‌اندیشيد که خانواده‌اش غرق خون بود.