در «مانیبال» هیچ یک از بازیگران قصد نداشتهاند به تنهایی برای روشن کردن موتور محرکه فیلم تلاش کنند بلکه تکتک بازیگران مانند جرقههایی هستند که با کنار هم قرار گرفتن سببساز روشنایی فیلم شدهاند یعنی همان اندازه که بازیگری به نام «براد پیت» برای نقشآفرینی درستش کوشش کرده بازیگران نقشهای مکمل هم کوشیدهاند برای تحقق مفهومی که فیلم قصد القای آن را دارد هر آنچه در چنته دارند، رو کنند. «مانیبال» یک فیلم معمولی نیست چراکه بهتر از هر فیلمی است که تنها برای سرگرمسازی ساخته شده. فیلم قصد دارد با تمرکز بر واقعیات، نمادها و دادههای آماری که برآمده از قدرت اندیشه آدمی هستند و روشهای ارتقای جایگاه شخصیت اصلیاش را به نمایش گذارد. آنچه به عنوان تحلیل آماری مورد تمرکز فیلم قرار گرفته تحلیلی خشک و گاه خشن است که بهنوعی در رقابت است با آموزههای کلاسیکی که آدمی نه از راه تفکر بلکه به واسطه درگیر شدن در سنت به آن دچار شده است. «مانیبال» در داستان واقعگرایانه خود به مرور بسیاری از اشتباهاتی میپردازد که به دلیل عدماستفاده انسان از قدرت تعقلش روی میدهند اما رخداد آنها این مزیت را هم دارد که بعد از مدتی به تجربههای گرانبهایی تبدیل شوند که باعث تغییر روش رفتاری آدمی شده و به دنبال آن پیشرفتی همهجانبه روی میدهد. ایده «مانیبال» آنقدر حساس بوده که در صورت کارگردانی نادرست ممکن بود در جهت نمایشیبودن پیشرفته و حاصل کار به یک محصول تبلیغاتی درباره موانع ورزش حرفهای تبدیل شود اما هوشمندی بالای بنت میلر مانع این مساله شده و «مانیبال» را در جایگاه یک درام ورزشی تفکربرانگیز جای داده است.
* منتقد فیلم کریتیک

برآمده از الهامات صادقانه
مایکل فیلیپس: به راحتی میتوان «مانیبال» را یکی از بهترین درامهای ورزشی سالیان اخیر قلمداد کرد؛ فیلمی که برآمده از الهامات صادقانه است و همین صداقت موجود در سبک روایی آن لذت تماشایش را دوچندان میکند. «بنِت میلر» خیلی خوب توانسته درامی کامل را بسازد که با جلبنظر مخاطب عام رسیدن به سودی نسبتا خوب در گیشه را تجربه کند.