وی افزود: ساعت 10 شب بود که «صادق» از خانه به بیرون رفت تا بستهای را تحویل بگیرد اما دیگر برنگشت. من به هر جایی که به فکرم میرسید تماس گرفتم اما هیچ خبری از شوهرم نبود.
«سمیه» با چشمان گریان ادامه داد: نیمهشب از خواهر و شوهرخواهرم کمک خواستم و سه نفری به چند بیمارستان سر زدیم اما باز هم نتیجهای نگرفتیم. ما به طرف خانه برمیگشتیم که بهطور کاملا اتفاقی جنازه شوهرم را در حاشیه خیابان «تندگویان» پیدا کردیم. به نظر میرسد «صادق» در تصادف جان باخته است.
به دنبال ادعای این زن، بلافاصله پلیس و کشیک وقت دادسرای ناحیه 27 پایتخت به خیابان «تندگویان» رفتند و پیکر خونین مرد جوان به پزشکی قانونی فرستاده شد. با طرح فرضیه تصادف، پرونده در شعبه هشتم بازپرسی دادسرای ناحیه 16 تحت رسیدگی قرار گرفته بود که جوابیه پزشکی قانونی و پلیس راهور، تجسس را به مرحله تازهای کشاند.
مدرکهای موجود ثابت میکرد «صادق» در تصادف ساختگی کشته شده بود و با افشای این راز، پرونده به شاهنگیان - بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران- سپرده شد. این مقام قضایی نیز افسران دایره دهم اداره آگاهی مرکز را مامور رازگشایی معما کرد و بازجویی از «سمیه» ازسر گرفته شد.
زن جوان تلاش میکرد همچنان خود را بیگناه و داغدار شوهر نشان دهد اما تحقیق میدانی حاکی از این بود که «سمیه» با «صادق» اختلاف کهنهای داشت و ساز جدایی زده بود.
در پی برملا شدن این موضوع و طرح فرضیه شوهرکشی «سمیه» در بنبست اطلاعاتی قرار گرفت و از رابطه پنهانیاش با یک مرد غریبه به نام «پرویز» پرده برداشت.
زن خیانتکار گفت: «شش ماه پیش در خیابان با پرویز آشنا شدم و به من ابراز علاقه کرد. او که تصور میکرد مجرد هستم خیلی زود پیشنهاد ازدواج داد و رابطه ما ادامه یافت. شوهرم هم که فهمیده بود عاشق مرد غریبه شدهام مدام با من درگیر بود و تهدیدم میکرد.»
«سمیه» افزود: «میخواستم به هر قیمت ممکن از شر شوهرم خلاص شوم و به همین دلیل سیر تا پیاز زندگیام را به پرویز گفتم. مرد مورد علاقهام هم گفت حاضر است برای رسیدن به من به هر کاری دست بزند. بدینترتیب نقشه کشتن صادق در تصادف ساختگی را کشیدیم و در جنوب تهران اجرا کردیم.»
به دنبال اعترافهای تکاندهنده این زن، دوست پنهانیاش هم بیستم بهمن در خیابان «خزانه» تهران ردیابی و طی عملیات غافلگیرانه بازداشت شد.
«پرویز» که ابتدا منکر ارتباط پنهانی با «سمیه» بود وقتی فهمید همدستش لب به بیان حقیقت گشوده به ناچار جرمهایش را گردن گرفت.
«پرویز» اظهار داشت: «طبق نقشه زنانه با صادق تماس گرفتم و گفتم بستهای پیدا کردهام که شماره موبایل او روی آن نوشته شده است. با همین ترفند، شوهر زن مورد علاقهام را به خیابان کشاندم و داخل پرایدم کشیک دادم.»
وی اضافه کرد: «وقتی پرویز به محل قرار آمد پایم را روی پدال گاز گذاشتم، ناغافل او را زیر گرفتم و به سرعت گریختم. من اما هرگز تصور نمیکردم کارشناسان متوجه ساختگیبودن تصادف بشوند و به همین زودی رسوا شوم.»
پس از بازسازی صحنه جرم و صدور کیفرخواست، پرونده به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و اواخر هفته گذشته به ریاست قاضی «محمدحسین شاملو» تحت رسیدگی قرار گرفت. در این نشست، ابتدا نماینده دادستان، کیفرخواست را خواند و برای «پرویز» و «سمیه» تقاضای تعیین کیفر کرد.
نوبت دفاع به «پرویز» که رسید ارتباط پنهانی با «سمیه» و درگیری با شوهر این زن را گردن گرفت اما مدعی شد «صادق» در تصادف جان سپرده است.
مجرم ردیف نخست افزود: «در دادسرا و اداره آگاهی تحت فشار بودم و به همین دلیل جنایت را گردن گرفتم. من اما قاتل صادق نیستم.»
«سمیه» نیز اظهار داشت: «قبول دارم که نباید با پرویز ارتباط برقرار میکردم اما من در کشتن شوهرم هیچ دستی نداشتم. من نمیدانستم صادق و پرویز با هم قرار گذاشته و درگیر شدهاند.»
هیات قضایی پس از شنیدن حرفهای مجرمان با اعلام تنفس وارد شور شد. قرار است حکم «پرویز» و «سمیه» تا چند روز دیگر صادر شود.
عشق شیطانی بوی خون میداد
تدبیر خبر: هیات قضایی شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور حکم یک زن جوان و دوست پنهانیاش که به خاطر جنایت توطئهآمیز بازداشت شدهاند وارد شور شد.به گزارش خبرنگار ما، ساعت 10/5 بامداد دهم آذر 1389 زن 28 سالهای به نام «سمیه- ش» با کلانتری 130 نازیآباد تهران تماس گرفت و گفت جنازه شوهر 31سالهاش «صادق- ر» در حاشیه خیابان «تندگویان» رها شده است.