از احمد آرام «همین حالا داشتم چیزی میگفتم» مجموعه داستان دیگری است که پیشتر نشر چشمه منتشر کرده بود. «کسی ما را به شام دعوت نمیکند» را هم نشر افق راهی بازار کتاب کرد. «غریبه در بخار نمک»، «آنها چه کسانی بودند» و رمان «مردهای که حالش خوب است» از دیگر آثار داستانی منتشرشده از این نویسنده هستند. «مرد قد بلند شکمگندهای که موهاش را تا ته زده بود و سبیل آویزان و بوری داشت، از پستو بیرون آمد و بدون اینکه به ما نگاه کند از قهوهخانه بیرون زد. حیدرو هم پیداش شد. پیرهن گشاد راهراه روی شلوارش انداخته بود و صدای دمپاییاش مختص راهرفتن خودش بود. آمد نشست کنارمان و گفت: «وه، چای که نخوردین که هنوز که؟» گفتم: «دستت درد نکنه حیدر، گفتی بیاییم اومدیم، حالا هم زودی باید بریم. بفرما چه خبر شده.» حیدرو نگاهمان کرد و گفت ایجوری که خوب نیست؛ عبدالرحیم انگار دعوا دارین با آدم. خندیدم و گفتم: «کار داریم آخه...» بلند شد رفت زیلوی دم در را عقب زد و بوی گس دریا آمد تو. بعد خم شد توی تاریکی جلوی قهوهخانه و دوباره برگشت و نشست وسطمان. گفت فردا شب تو ساعت دوازده تو خور «دی زنگو» یه محموله میخواد جابهجا شه، پول خوبی توشه، شما آدمای مطمئنی هستین که دارم میگم. ها یا نه؟ نصف پول هم قبلا هم بهتون میدم بهتون؛ یعنی همین الان.» به هم دیگر نگاه کردیم. یحیی علی که کنارم نشسته بود برگشت و به چشمهام خیره شد...»
«چشمان همیشه هشیار» رمانی از جویس کرول اوتس است که رویا بشنام ترجمه و انتشارات کتابسرای تندیس آن را منتشر کرده. این اثر روایتی است از مشکلات اجتماعی که نویسنده آن را در قالب داستانی علمی، تخیلی بیان میکند. اوتس از نویسندگانیست که تقریباً همه ژانرهای ادبی را آزموده است استاد لحظههای ناب. بلااستثنا طی دو سه سال اخیر آثار داستانی اوتس در صدر پرفروشها، جوایز ادبی و برگزیدهها بوده است. داستان چشمان همیشه هشیار داستان زندگی دختری 15 ساله به نام فرانکی پیرسون است که مادرش به طرز مشکوکی ناپدید میشود و بعد از مدتها تلاش و تفکر، او نبود مادر و همچنین دستداشتن پدرش را در جریان گمشدن مادرش میپذیرد. پدری که از شخصیتهای مطرح رسانهای کشورش است و اوتس از همین شخصیت بهره میگیرد تا نقدی بر فضای رسانهای در کشورش داشته باشد. خشونت خانگی و زندگی در تیررس رسانههای آمریکایی، تابوهای اجتماعی و مشکلات نوجوانان و رابطه میان حقیقت و سکوت، از موضوعات موردعلاقه اوتس هستند. «سالها بعد، از آن به گذر یاد میکنم. شاید همان کاری بود که مادرم هم میکرد، گذر. از سرزمینی آشنا به سرزمینی ناآشنا. گذر از جایی که مردم تو را آنجا میشناسند، به جایی که مردم گمان میکنند تو را آنجا میشناسند.» رویا بشنام از مترجمانی ست که با قلم اوتس آشناست و پیشتر داستانهایی از او را در مجلات ادبی نظیر گلستانه منتشر کرده بود. «عروس بیوه» اثر دیگری از جویس کرول اوتس است که با ترجمه ایشان در انتشارات مروارید منتشر و با اسقبال خوبی روبهرو شد و جایزه کتاب فصل را نیز از آن خود کرد. اثر دیگری که از اوتس به تازگی منتشر شده «خوب شد شناختمت و داستانهای دیگر» است با ترجمه فریده اشرفی که انتشارات مروارید به بازار داده. در این مجموعه 9 داستان کوتاه کودک گمشده، برادرها، متولد ماه ژوئن، خوب شد شناختمت، آیا خنده واگیر دارد؟، میز ناخوشایند، دستان گرهخورده، سیاست و به تنهایی نام داستانهایی است که در این مجموعه آمده است. «هرچند که میدانست، یا باید میدانست که ساعات طولانی تنهایی نه تنها به تمرکز او کمکی نخواهد کرد، بلکه تنها او را برای دقایقی طولانی و بیپایان سر جای خود مینشاند تا با حالتی مسحور و شیفته به درختان بیرون پنجره اتاق مطالعهاش خیره بماند... و همینطور که تاریکی همهجا را فرا میگیرد، انعکاس شبحگونه خود او در قاب پنجره ظاهر شود. ادیت تصویر میکرد که چطور ممکن است روح او آرام و آهسته از بدنش خارج شود تا در آنجا به پرواز درآید. » از اوتس پیشتر سیاهاب با ترجمه مهدی غبرایی و جانورها با ترجمه حمید یزدانپناه در انتشارات افق منتشر شده است. اوتس از نویسندگانیست که اولینبار توسط من معرفی شد. آثار زیادی از او ترجمه کردهام که آخرین آنها ریاست جمهوری شاهانه نام دارد که در مجموعه داستان «مردی که کشتمش» در نشر افراز منتشر شده و داستان سفر چندساعته رئیسجمهور به شهری کوچک است که تا به حال رئیسجمهوری به خود ندیده. داستان دخترخالهها هم با ترجمه خانم مژده دقیقی از این نویسنده منتشر شده در مجموعه داستان «نقشههایت را بسوزان» که مجموعه 9 داستان کوتاه است که نشر نیلوفر آن را منتشر کرده است. خوانندگان ایرانی منتظر دیگر آثار این نویسنده هم باشند که در راه است.
هشتاد و سومین شماره مجله بخارا منتشر شد، با یادی از مهدی اخوان ثالث، سالشمار زندگی او، منتخبی از اشعارش و رونمایی از شعر منتشرنشده کلید در چاه. همراه با عکسهایی از دوران مختلف زندگی، دستخطها و سوالات امتحانی که در دانشکده ادبیات برای دانشجویانش در درس نقد و بررسی شعر معاصر طرح کرده بود، یاد شاعر زمستان را برای دوستان و آشنایان و شاگردانش زنده میکند و او را نزدیکتر از همیشه مقابل چشمان کسانی قرار میدهد که شاید تابهحال فقط بعضی شعرهایش را خوانده باشند. استاد شفیعیکدکنی هم مقاله مبسوطی درباره دوست دیرین خود دارد. بخارا مطابق معمول پر است از مطالب خواندنی برای هر سلیقهای. دکتر عزتالله فولادوند دکتر محمدرضا باطنی، عبدالله کوثری از نویسندگان و مترجمان این شماره بخارا هستند. در بخش ادبیات، یادداشتی درباره توماس ترانسترومر شاعر سوئدی، برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۱ است به قلم مینو مشیری. شعرهایی از خانم سیمین بهبهانی، پرویز خائفی، منصور اوجی. در نوازش قلمی در هوای دلتنگی دکتر جواد مجابی با عنوان اخوان و اندوه شاعرانه به اخوان پرداخته است. من شخصاً نوشتههای بیحب و بغض استاد مجابی را دوست دارم. گزارش شب ابنبطوطه سیاح مغربی. سخنرانی دکتر محمدعلی موحد و سخنرانی حجتالاسلام رسول جعفریان، محقق و رئیس کتابخانه مجلس، درباره بخش حج سفرنامه ابنبطوطه و گزارش شب کارلو کولودی نویسنده ایتالیایی و خالق داستان پینوکیو هم هست. البته همه ما پینوکیو را میشناسیم. کاش خاصیت پینوکیو واقعیت داشت و هر کس دروغ میگفت بینیاش مثل بینی پینوکیو دراز میشد.