به نظر شما دلیل خشونتهای اخیر مصر چیست؟
ناامیدی و تناقضاتی که پس از سقوط مبارک، یکی پس از دیگری روی هم انباشته شده بودند، درنهایت منجر به انفجار خشم مردم در حمایت از انتخابات قریبالوقوع مجلس قانونگذاری شد. هیچکس بهطور روشن نمیداند این انتخابات موجب کاهش سیطره شورای نظامی مصر خواهد شد، یا خیر؟ در این بین، تنها چند روز مانده به انتخابات، نظامیان تصمیم گرفتند اصولی را به تصویب برسانند که فراتر از قانون اساسی فعلی است. این اصول از حیطه قدرت قانونگذاران جدید خارج است و همچون گذشته قدرت بیشتری به ارتش میدهد. این در حالی است که مردم نمیخواهند، مانند دوران حکومت مبارک، قدرت در دست نظامیان باشد. برخی دیگر از معترضان مخالف به قدرت رسیدن اسلامگراها در مصر هستند. اخوانالمسلمین نسبت به نظامیان بیاعتماد هستند و متقابلا نظامیان نیز به اسلامگرایان اعتماد ندارند. تمام این تقابلها نهایتا به خشونتهای اخیر منجر شد، خصوصا اینکه عدم تغییر رویه سابق پلیس موجب افزایش خشم تظاهرکنندگان شد. اداره پلیس مثل سابق باقی مانده بود؛ هیچ پاکسازیای در این نهاد صورت نگرفته است و هیچکس به خاطر جنایات ماه ژانویه (800 کشته) مجازات نشده است. مردم دیگر به ستوه آمدهاند و خواستار تغییراتی واقعی هستند.
نظر شما درباره تصمیم نظامیان در رابطه با انتخاب نخستوزیر مبارک بهعنوان نخستوزیر کنونی چیست؟ از طرف دیگر در حال حاضر، چه کسان دیگری کاندیدای بهعهدهگرفتن چنین مسوولیتی هستند؟
نخستوزیر کنونی مصر مردی است از نسل قدرتمردان گذشته؛ او 75 ساله است و از سال 1996 تا 1999 بهعنوان نخستوزیر مبارک منصوب شده بود. بنابراین او نمیتواند تداعیگر تغییرات باشد. به نظرم، دلیل انتخابشدن «کمال الجنزوری» توسط نظامیان این است که وی حافظ منافع آنهاست اما گمان نمیکنم وی بهعنوان گزینه نهایی در نظر گرفته شود. او به شدت توسط تظاهرکنندگان میدان التحریر طرد شده است. در این بین نام شخصیتهای دیگری همچون محمد البرادعی و عمر موسی، وزیر سابق امور خارجه، بسیار به گوش میرسد. هردو آنها کاندیدای ریاست جمهوری هستند اما به نظر من بعید است که آنها بتوانند به ریاست جمهوری مصر برسند چراکه احتمالا آنها خواستار قدرت مانور بیشتری خواهند شد و این برای نظامیان بسیار نامطلوب است.
آیا شهروندان مصری به شفافیت و صحت انتخابات ایمان دارند؟
در شرایط کنونی مصریها از خود سوال میکنند چگونه میتوان انتخاباتی سالم برگزار کرد. تظاهرکنندگان میدان التحریر با انتخاباتی که منجر به قدرت رسیدن هواداران و نزدیکان حسنی مبارک و یا گروه اخوانالمسلمین شود مخالف هستند. اما مشکل اینجاست که به تعویق انداختن بیشتر انتخابات به معنی طولانیترشدن حکومت نظامیان و دولت موقت خواهد بود.
آیا تظاهرکنندگان تنها گروه کوچکی از جامعه مصری نیستند؟ به نظر میرسد اغلب مصریها به ارتش اعتماد دارند و از تظاهرات به ستوه آمدهاند.
مسلما اغلب مصریها خواهان بازگشت ثبات و رشد اقتصادی به کشور خود هستند اما نمیتوان گفت تظاهرکنندگان میدان التحریر از باقی اقشار جامعه جدا هستند. درواقع آنها نماینده و بیانگر تنوع جامعه مصری هستند. در میدان التحریر میتوان شاهد حضور تمام طبقات اجتماعی و تمام عقاید سیاسی بود. باید به این نکته اشاره کرد که تظاهرات نهتنها در میدان التحریر، بلکه در دیگر شهرهای بزرگ مصر نیز برگزار میشود؛ این تظاهرات به نوعی آوانگارد جامعه مصری هستند.
به نظر میرسد مصریها، همچون ملتهای عرب دیگر، در مقابله با اینگونه تحرکات خود را گم کردهاند. آیا میتوان دخالت دیگر قدرتهای بزرگ همچون سازمان ملل متحد را بهعنوان راهحلی برای این مساله در نظر گرفت؟
جامعه مصری باید مسیر خاص خود را بهسوی دموکراسی بیابد. بعد از 60 سال حکومت نظامی، این هدف به سادگی به دست نمیآید. طبیعی است که این گذار با رنجها و تنشهایی همراه باشد. اما من فکر نمیکنم راه حل این مساله به دست قدرتهای خارجی باشد. بحث و مذاکره در این باره به اندازه کافی در مصر انجام میشود. موسسات بینالمللی تنها میتوانند با ارائهدادن تجربیات خود در زمینه انتخابات و یا با جبران ضررهایی که طی این مدت به مصر وارد شد، در بطن موسساتی خاص، به این حرکت کمک کنند.
در حال حاضر ترکیه طرفداران زیادی دارد. آیا سیستم این کشور میتواند بهعنوان الگویی برای مصر بهکار رود؟ با توجه به اینکه تشابهات ایدئولوژیکی بین حزب حاکم ترکیه و حزب آزادی و عدالت (اخوانالمسلمین) در مصر وجود دارد، اگر این حزب در مصر به قدرت برسد، آیا میتوان انتظار داشت بازویی آهنی بین حکومت و نظامیان برقرار شود (همچون ترکیه)؟
در رابطه با بحث دوم حق با شماست ولی درباره اولین دیدگاه با شما مخالف هستم. تفاوت مصر و ترکیه در این است که نه در جامعه مصر و نه در ارتش، تمایلات لائیکی وجود ندارد، مگر در صحنه سیاسی. آنچه بیش از هرچیز واضح است این است که درنهایت منافع ارتش و اخوانالمسلمین با هم منافات دارند. اخوانالمسلمین بر این باورند که پیروزی انتخاباتی از آن آنهاست و این در حالیست که ارتش سیطره امور را در مصر در دست دارد. در حال حاضر، ارتش و اخوانالمسلمین منافع مشترکی را دنبال میکنند که مهمترین آنها دستیابی هرچه سریعتر به ثبات است. در عین حال هواداران این دو گروه تفاوت زیادی با هم ندارند چراکه نظامیان در مصر از لحاظ مذهبی، افراد محافظهکار و سنتی هستند و دیدگاه آنها نسبت به جهان مشابه دیدگاه اخوانالمسلمین است. از دیگر موانع جدایی این دو گروه مساله پیمان صلح با اسرائیل است. در صورت حفظ این پیمان، ارتش سود فراوانی، در حدود هشتصد میلیون دلار در سال، از آمریکاییها دریافت میکند، در حالی که به نظر میرسد اخوانالمسلمین خواهان لغو پیمانهای کمپ دیوید باشند.
آیا نیروی دیگری در مصر وجود ندارد که بتواند با حزب آزادی و عدالت و نظامیان رقابت کند؟
صحنه سیاسی مصر، همچون تونس، تکهتکه شده است و بسیار سخت به نظر میرسد بتوان از آن رهبر و یا حتی، رهبرانی برگزید. احتمالا چندین رایگیری در مصر برگزار شود تا به این ترتیب احزاب زیادی که پس از سقوط مبارک بهوجود آمدهاند، شروع به بازسازی کرده و دور هم جمع شوند. اکنون جدیدترین رقیب اخوانالمسلمین، سلفیها هستند که از لحاظ مذهبی افراطیتر و مخالف اصول دموکراسی هستند در حالی که مطالبه آن را میکنند.
کشوری که طی چندین سال تحت سرکوب به سر میبرد، آیا آمادگی داشتن حکومتی مدنی و ثابت را دارد؟ آیا مردان سیاسیای در صحنه حضور دارند که بتوانند از پس امور کشور برآیند؟
درواقع این سوال یکی از مهمترین سوالهایی است که اکنون ذهنها را به خود مشغول کرده است؛ نمیتوان از مردم انتظار داشت بلافاصله دموکراسی و مهارتهای لازم برای آن را با آغوش باز پذیرا باشند. مثلا به تاریخ فرانسه نگاه کنید: بعد از انقلاب 1789، زمان زیادی گذشت تا این کشور به حکومتی مدنی و دموکراتیک دست یابد. زمان تاریخ لزوما مطابق با انتظارات ما نیست.
منبع: لوموند-26/11/2011
مصریها خواهان تغییرات واقعی هستند
ترجمه: فریده طلیلی: روزنامه لوموند روز یکشنبه هفته جاری بهمنظور بررسی آخرین تحولات سیاسی مصر گفتوگویی را با «کریستوف ایاد» کارشناس مسائل مصر انجام داده است.