خانم انجیلا کوداتزی، نسخه را، که در امبروزیانا نگهداری میشود، چنین معرفی کرده است: 1/20 در 2/15سمـ. 12 سطر در هر صفحه... به قلم نسخ یمنی....
گروهی از خاورشناسان، ازجمله مینورسکی، ارمنیاکوف و بروکلمان، به بررسیهایی درباره مولف پرداختهاند که هیچ یک از آنان به نتیجه قاطعی نرسیدهاند. فشرده این بررسیها آن است که مولف – اسحاق بن حسین منجم – در سده سوم هجری میزیسته و براساس رأی دیگر در 340 ق زنده بوده و نظر آخری بر آن است که روزگار زندگانی مولف از سال 454 ق، سال تأسیس مراکش، تجاوز نمیکند، زیرا مولف از آن یاد نکرده است. گفتهاند مولف از مردمان اندلس بوده است، زیرا در کتابش نشانههای لهجه اندلسی را میتوان یافت....
ابنخلدون از نزهةالمشتاق فیاختراق الآفاق علوی اندلسی محمودی یاد میکند که برای راجر، پادشاه صقلبه در اواسط سده 6 ق. تألیف شده است. وی در این مورد از کتابهای ابن خردادبه، حوقلی، قردی، ابناسحاق منجم، بطلمیوس و جز آنان یاد میکند. اما ادریسی (متولد سبته در 493 ق.) به صراحت از مصادر «نزههالعشاق» العجائب مسعودی، کتاب ابونصر جیهانی، کتاب ابوالقاسم محمود حوقلی بغدادی، کتاب موسی بن قاسم قردی، کتاب احمدبن یعقوب یعقوبی، کتاب اسحاق بنحسین منجم و.... نام میبرد.
مولف پیرو مکتب جغرافیایی ریاضی بطلمیوس است و جهان را به هفت اقلیم تقسیم میکند و برای تحدید شهرها و روستاها بر خطوط طول و عرض تکیه دارد.... هرچند آکام المرجان یک معجم جغرافیایی به نظر میرسد، مولف به شیوه خاص خویش شهرها را بر حسب اهمیت و گاه بر حسب قرارداشتن در یک اقلیم بدون رعایت ترتیب الفبایی میآورد. او نخست به بیان شهرهای مقدسه اسلامی میپردازد. پس به بغداد باز میگردد، زیرا به باور او «اصل شهرهاست». پس به سر من رأی میرود که دومین پایتخت عباسیان است.
نظرات مولف را میتوان چنین بررسی کرد:
الف- اعجاب مولف در مورد بغداد و صنعا که در آن نخست تأثیرپذیری او را از جغرافیادانانی چون یعقوبی، ابن خردادبه، ابن فقیه و اصطخری میبینیم؛ تا جایی که برخی از عبارات و مطالب به تمامی با این ماخذ تطابق دارد. دوم آنکه چنین به نظر میرسد که او در این جایها (بغداد وصنعا) مدتی اقامت داشته است. اگر هم فرض شود که او اصل اندلسی داشته، این موضوع مانع علایق او با یمن نمیشود. چنین است اطلاعات گسترده او در مورد شبهجزیره.
ب- روایات مولف از سرزمینهای شام میبینیم که در اثنای توصیف حلب، از انطاکیه مینویسد و آنها را از مرزهای اسلامی میشمارد؛ موضوعی که مربوط به پیش از سال 358ق./959م. بوده است. در جای دیگر از نبردهای میان اعراب و بیزانطینیها در «بلاد شامات» یاد میکند.
ج- در کنار این مطالب، اسحاقبن حسین اطلاعاتی به دست میدهد که پیش از آن ارائه نشده است. آکام المرجان نخستین ماخذ عربی است که در ضمن جرجان از نهر ایلی یاد میکند و ظاهرا یگانه منبع عربی است که اشاره میکند که خوارزم به جرجانیه معروف است...
یاد چند شهر خراسان و ورارود، در 1000 سال پیش، در آکام المرجان
بخارا
بخارا در اقلیم پنجم است و فاصله آن از خط مغرب هشتاد و هفت درجه است. شهری است فراخ، پیوسته استوار و پایدار. آن را سعیدبن عثمان بن عفان در زمان معاویه بن ابی سفیان گشود. سپس بخاراییان روی برتافتند و دوباره در خلافت یزیدبن معاویه فتح شد. باز هم برگشتند تا آنکه در روزگار ولیدین عبدالملک بن مروان، قتیبه بن مسلم بدانجا رفت و آن را فتح کرد. خراج بخارا هزار هزار درهم است و از بخارا تا سرزمین هند هفت مرحله است.
بلخ
بلخ در اقلیم پنجم است. فاصله آن از خط مغرب هشتاد و هشت درجه و از خط استوا سی و هفت درجه است. و شهرها و شهرستانهای بسیار دارد و چهل و نه منبر دارد. و بلخ مرکز خراسان بزرگ است و شهری است بزرگ و جلیلالقدر بر گرداگردش باره ایست و دوازده دروازه دارد. بلخ میانه خراسان است و در آن کوشکها و خانههای برامکه است که در روزگار خلافت عباسیان، هنگام فرمانرواییشان بر بخشهای خراسان ساخته بودند. و بر جانب شرقی بلخ رودی بزرگ است.
سمرقند
سمرقند در اقلیم پنجم است. فاصله آن از خط مغرب هشتاد و نه درجه و از خط استوا سی و شش درجه است. سمرقند از باشکوهترین، استوارترین، بزرگترین و مردخیزترین سرزمینهاست.... مردمان آن پس از فتح روی برتافتند. پس قتیبه مسلم در روزگار ولید آن را بگشود و ملک آن صلح کرد. رودی بزرگ دارد که از بلاد ترک آید و آن را ماسف خوانند.
هرات
هرات در اقلیم پنجم است و از بزرگترین سرزمینهای خراسان است. و شهری آباد است. و مردمان هرات از زیبارویترین مردمانند. هرات را احنف بن قیس در روزگار خلافت عثمان گشود. خراج آن در خراج خراسان داخل است. از هرات تا سجستان سه مرحله راه است.
همدان
همدان در اقلیم چهارم است. سرزمینی است گسترده و اقلیمها و شهرستانهای بسیار دارد. همدان در سال بیست و سوم گشوده شد و آنچه در آن شهر بود به بیتالمال بصره ماند. و آب نوشیدنی مردم از چشمهها و جویبارهایی است که زمستان و تابستان روان است. از همدان تا نهاوند دو مرحله راه است و آن شهری است باشکوه و محل همایش فارسیان بوده است.
اصبهان
در اقلیم چهارم است. شهری باشکوه است و مردمان آن آمیخته از هر گروه و بیشتر عجمند. آب آن از جویباران و چشمههاست. قتیبه گفت: اصبهان را ابوموسی اشعری، در روزگار عمربن خطاب به زور و غلبه گشود و فتح آن به سال بیست و سوم بود. و خراج آن به ده هزارهزار درهم میرسد. و انوشیروان، پادشاه ایران در آنجا زاده شد.
ری
ری در اقلیم چهارم است. شهری باشکوه است و مردمان آن آمیختهاند از فارسی و عرب و ترک. نام آن مهدیه است؛ زیرا مهدی در روزگار منصور در ری اقامت داشت و رشید در آن شهر زاده شد. ری را قرظه بن کعب انصاری در روزگار خلافت عمربن خطاب، در سال بیست و چهارم گشود. و آب نوشیدنی مردمان آن از چشمهها و نهرهایی است که از سرزمین دیلم میآید و شهری پر درخت است.
طبرستان
طبرستان از اعمال خراسان و مملکتی بزرگ است. و دژهای بسیار دارد که رسیدن به آنها دشوار است، چون در میانه کوهها واقع شدهاند. و مردمان طبرستان، اشراف و شاهزادگان عجم و زیبارویترین مردمانند. و آوردهاند که یزدگرد، به هنگام فرار، دختران و کنیزکان خویش را به آنجا گذاشت و مردمان طبرستان آنان را به همسری گرفتند. طبرستان را سعیدبن عاص در روزگار عثمان گشود و فتح دوم آن در سال صد و پنجاه و هفتم به دست عمربن علاء بود.
نیشابور
نیشابور در اقلیم پنجم است. شهری پهناور است و شهرستانهای بسیار دارد. عبدالله بن عامر بن کریز، در روزگار خلافت عثمان بن عفان، در سال سیام آن را گشود. و مردمان آن آمیخته از ایرانی و عربند. آب نوشیدنی آن از جویباران و چشمههاست. و خراج آن پنج هزارهزار درهم است. و نیشابور از اعمال خراسان است و در آنجا جامههای گرانبها از حریر و کتان بافند.
مرو
مرو در اقلیم پنجم است. یکی از بزرگترین شهرهای خراسان است. حاتم بن نعمان باهلی در روزگار خلافت عثمان به سال سی و یکم آن را گشود. و مردمان مرو از اشراف ایرانیانند و قومی نیز عرب ازدیاند. و مرو اقامتگاه والیان خراسان است. آب نوشیدنی مردمان آن از چشمههای وادیهاست. و در مرو جامه مروی از کتان سازند. و راه مرو تا شهر سرخس سه مرحله است.
سرخس
سرخس در اقلیم پنجم است... و شهری باشکوه و بزرگ است، و بری و کوهستانی و شنزار است و در آن چند گروه مردمانند. سرخس را عبداللهبن حاتم سلمی در روزگار خلافت عثمان گشود. و آب نوشیدنی مردم از چاههاست و رودخانه و چشمهای در آن نیست. و خراج سرخس هزارهزار درهم است و از شهرستانهای خراسان است.
کرمان
کرمان در اقلیم سوم است. سرزمینی بزرگ و باشکوه است. و آن را شهرستانها و ناحیتهاست و آبهای آن اندک است. کرمان را عبدالرحمنبن سمره بن حبیب گشود و با مردمان بر دو هزارهزار درهم در خلافت عثمان صلح کرد. و بهترین ناحیت آن قصبه کرمان است و آن سوی کرمان سند است.
خوارزم
و خوارزم در اقلیم ششم است. از شهرهای خراسان است و شهری بزرگ است. گرداگرد شهر و توابع آن سدی بزرگ است که بیشتر آن ویران شده است. و خوارزم در میان بیابان و شنزار است و به جرجان معروف است.
سجستان
سجستان در اقلیم چهارم است.سرزمینی باشکوه است دارای شهرستانهای بسیار، که به شهرستانهای خراسان همسری میکند. سجستان به سرزمینهای پیوسته ولی منقطع است و راه به سوی سند از صحراها و بیابانهاست. از والیان، نخست معن بن زائده در سجستان نشست. پس از آن سجستانیان بارها روی برگردانیدند. سجستان نخست در روزگار خلافت عثمان گشوده شد و در روزگار وی ملک سجستان بر صلح مداومت داشت. چون خلافت به ابوجعفر منصور عباسی رسید، سجستان را در عمل خراسان در آورد و معن بن زائده شیبانی را والی آنجا ساخت.
نسخه خطی آکامالمرجان فی ذکرالمدائن المشهوره فی کل مکان تألیف اسحاقبن حسین منجم (سده چهارم هجری) محمد آصف فکرت نویسنده متن بالا تصحیح کرده و در سال 1370 توسط انتشارات معاونت فرهنگی آستان قدس منتشر شده است.

درباره کتابی تاریخی با عنوان آکام المرجان
محمد آصففکرت: سالهاست که کتاب آکام المرجان مورد بحث و تبادل آرای کتابشناسان بوده است، ولی از مؤلّف آن، اسحاق بن حسین، جز نامی دانسته نیست؛ اما نسخهای که از این کتاب موجود است، یمنی است و کاتب آن، احسن بن علیبن عبیدالله الانسی الکوکبانی، نسخه را در خدمت «امیرالمومنین قاسم بنحسن» که از سال 1128 تا 1139 (سال وفاتش) بر مسند قدرت بوده، نگاشته و استنساخ آن در شعبان 1129 به پایان رسیده است.