فیلم پرتقال خونی سه شخصیت اصلی (ترمه، والا و سیاوش) دارد که به خوبی پرداخت شدهاند، اما به نظر میرسد دو شخصیت نازنین و مرجان نیز جای پرداخت بیشتری داشت.
در نسخه اولیه فیلمنامه، درمورد شخصیت مرجان حضور این شخصیت از این هم کمتر بود که در بازنویسی انجامشده این شخصیت بسط و گسترش بیشتری پیدا کرد و در چند صحنه کلیدی فیلم مرجان حضور تعیینکننده و مهمی دارد. البته موضوع اصلی فیلمنامه رابطه والا با مرجان نیست که بخواهیم بیشتر از این به آن بپردازیم. در مورد شخصیت نازنین چون مجبور شدیم برای اکران فیلم صحنههایی از فیلم را کم کنیم، عموما صحنههایی از فیلم حذف شد که نازنین با والا، سیاوش و ترمه در ارتباط بود. البته سطح کاری زیبا بروفه از این نقش بالاتر است و وی لطف کردند و در نقش نازنین بازی کردند.
چقدر فیلم پرتقال خونی با دغدغههای اجتماعیای که در فیلمهایی نظیر یک بار برای همیشه و برگ برنده ساختهاید فاصله دارد؟
نه، فاصلهای ندارد. هر قصهای ایجاب و ضرورتهای خاص خودش را دارد و اساسا نباید پرتقال خونی را با برخی از فیلمهای من مقایسه کنید.
بنابراین نباید فیلم پرتقال خونی را از منظر اجتماعی با یکبار برای همیشه مقایسه کنیم؟
نه، پرتقال خونی را بیشتر با فیلمهای دستهای آلوده و مزاحم مقایسه کنید. خودم بهشخصه از ساخت فیلم پرتقال خونی احساس رضایت دارم و توقعم از این فیلم در این حد است، چارچوب و ساختار فیلم قبل از شروع کار و فیلمبرداری برایم مشخص بود، منتهی مساله اصلی این است که موقعی که فیلمی به قصد ارتباط با مخاطب میسازم، حتما باید ساختار حرفهای، درست و قابلقبولی داشته باشد و سلیقه استانداردی در آن رعایت شود. اگر قرار بود فیلم بزن و برویی بسازم از محمود کلاری بهعنوان فیلمبردار، از حسن زاهدی بهعنوان صدابردار، از فردین خلعتبری بهعنوان آهنگساز و بازیگران مطرح و حرفهای استفاده نمیکردم، قصدم ساخت یک فیلم خوشساخت، حرفهای و استاندارد سطح بالاست. تمام زحمات و تلاشم را برای رسیدن به چنین ویژگیای در پرتقال خونی انجام دادهام. باید توجه داشته باشیم فیلم برای مخاطب میسازیم. موقعی که ساخت پرتقال خونی را آغاز کردم سینما از فیلمهای کمدی سطحی و بزن و برویی پر شده بود. نوع کمدی فیلمهای سخیف دو، سه سالی است که تمام فرصتهای اکران را معطوف خودش کرده است. بهعنوان یک سینماگر حرفهای باید تماشاگر سابق فیلمهای اجتماعی را با این نوع فیلمها آشتی میدادم؛ تماشاگرانی که در دهه 70 استقبال خوبی از فیلمهای اجتماعی انجام میدادند. بنابراین فیلمی ساختم که مخاطب داشته باشم و الان هم بهرغم همزمانی اکران فیلم با چند فیلم خوب دولتی که حمایتهای زیادی از آنها میشود راضی هستم.
عموم فیلمهایی که در بخش دولتی سینما ساخته میشود از در اختیار قرارگرفتن سالنهای خوب نمایشی و پخش تیزرهای زیاد در موقعیت خوبی قرار دارند، پرتقال خونی با این وضعیت چگونه کنار آمد؟
بله، حمایتهای گسترده بخش دولتی سینما پشت این فیلمهاست و برآیند این نوع حمایتها باعث تضعیف فیلمهایی است که در بخش خصوصی و با سرمایه شخصی ساخته میشود. اساسا فیلم ساختن توسط دولت کار درستی نیست یا به تعبیری رقابت بخش دولتی با بخش خصوصی در سینما کار کارشناسیشدهای نیست.
و یک رقابت نابرابر بهوجود میآید چقدر به این مساله اعتقاد دارید؟
طبیعی است بخش خصوصی توان رقابت با بخش دولتی را که تمام ابزارهای حمایتی ازجمله سالنهای نمایشدهنده را در اختیار دارد؛ ندارد. الان هم در شرایطی هستیم که اکران فیلمها محدود است و بهکارگیری شیوه نمایش چرخشی در سینما کار اشتباهی است و مخاطب تا بخواهد متوجه زمان نمایش فیلم در سینما آزادی یا فرهنگ شود زمان آن تغییر پیدا میکند.
معمولا در نیمه دوم سال مسوولان سینمایی به صرافت به اکران درآوردن گسترده فیلمهای پشت در اکران مانده بدون طرح درست و کارشناسیشده میافتند چقدر به این مساله اعتقاد دارید؟
بله، خیلی از فیلمها قربانی چنین سیستم اکرانی شدهاند. به هر حال اگر فیلم پرتقال خونی در زمان اکرانش که اکران دوم سال 90 بود انجام میشد، فروش فیلم به مراتب بهتر بود و به جای پرتقال خونی فیلم جرم ساخته مسعود کیمیایی اکران شد.
تهیهکننده و پخشکننده فیلم به این جابهجایی اعتراضی انجام نکرد؟
نه، پخشکننده فیلم برای این اکران هم زحمات زیادی انجام داد. نفس و شیوه این اکران نامناسب و اشتباه است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد. فیلم پرتقال خونی چهارده روز بعد از اکران فیلم یه حبه قند، راه آبی ابریشم و سعادتآباد به نمایش درآمد. تمام میدانها، اماکن عمومی و جاهایی که میشود تبلیغ میدانی انجام داد توسط این فیلمها اشغال شد. این فیلمها که متعلق به پخش دولتی سینما هستند قدرت مانور تبلیغاتی بالا و گستردهای در اختیار دارند و در زمینه پخش تیزرهای تبلیغاتی هم دستشان باز است. اکران فیلم پرتقال خونی را منحصر به سالنهای نمایشی فرعی در سینماها کردند. در تمام پردیسهای سینمایی که فروش عمده فیلمها در آنجا انجام میشود، سالنهای کوچک در اختیار ما قرار داشت. با این حال فیلم پرتقال خونی به لحاظ منحنی فروش یک سیر منطقی و یکنواختی داشت و کمترین میزان فروش فیلم متعلق به روز اول آن بود. حتی در روزهای ابتدایی فیلم تبلیغاتی در نشریات تخصصی سینما نداشت و اهالی سینما هم از اکران فیلم اطلاعی نداشتند. در این چندماهه اخیر خیلی از فیلمها قربانی سیستمهای کهنه و نادرست اکران شدهاند.
چقدر این سیستم اکران به این مساله برمیگردد که در بازار پخش و عرضه فیلمها در حال حاضر فقط یک پخشکننده قدر و حرفهای وجود دارد و فیلمهای زیادی برای اکران در اختیار دارد که حین اکران آنها با تداخل روبهرو میشود؟
من هم قبول دارم این تکسیستم حضور یک پخشکننده قدر به اکران درست فیلمها لطمه میزند. از طرف دیگر چند نهاد سینمایی دولتی هم سیستم پخش دارند که به سیستم اکران درست فیلم لطمه میزند و ماحصل این شیوه باعث شده یک اکران نابرابر بین فیلمها به وجود بیاید و از طرفی برخی از فیلمهای دولتی به ابزار تولید مناسب، پخش گسترده و تعداد سالنهای زیاد مجهز هستند و این ناعدالتی به اساس اکران فیلمها لطمه میزند و همین چند فیلم محدود هم در بخش خصوصی تولید نخواهد شد. مطمئن باشید اگر بخش خصوصی نابود شود، سینمای ایران هم در سراشیبی سقوط و انحطاط قرار خواهد گرفت.
چقدر به این مساله اعتقاد دارید که در فیلم پرتقال خونی اگر سیاوش عاشق واقعی بود نمیرفت و پول آخر را بابت کارش از والا دریافت نمیکرد؟
اگر سیاوش نمیرفت و قسط آخر قراردادش را از والا نمیگرفت در او ایجاد شک و شبهه میکرد. سیاوش موقعی که به دیدن والا میرود تا پول را از او بگیرد، عشقش را نسبت به ترمه پنهان میکند. اگر سیاوش نمیرفت پول را از والا بگیرد، طبیعی بود والا به این عمل سیاوش شک میکرد و سیاوش تا آخر این کار را انجام داد تا متوجه عکسالعملهای والا باشد و حرفهای آخرش را با ترمه بزند. در آخرین ملاقات با والا در دفتر کارش میبینیم حتی نرفته چک را وصول کند و چک را جلوی چشم والا پاره میکند. این اشتباه است اگر فکر کنیم سیاوش هم عاشق ترمه است و هم از والا پول میگیرد.
آیا ترمه را میتوانیم مابهازای یک زن اغواگر بدانیم؟
نه، اصلا به ترمه در فیلم پرتقال خونی اینگونه نگاه نکردهام. ترمه در ابتدا تمام تلاشش را انجام میدهد تا علاقه سیاوش نسبت به خودش را از بین ببرد و به او میگوید از جنس یکدیگر نیستند و داری وقت خودت را در این رابطه تلف میکنی. ترمه به رغم اینکه با والا اختلافسلیقه پیدا میکند و با او قهر است اما همچنان در غیاب حضور والا نسبت به او وفادار است و تا جایی که میتواند در مقابل خواسته سیاوش مقاومت میکند.
چقدر به این مساله اعتقاد دارید که در دیالوگنویسی فیلمنامه بهخصوص دیالوگهای سیاوش ردپای آثار نوشتاری شما دیده میشود؟
بله این مساله وجود دارد. در صحنه حضور ترمه و سیاوش در بام تهران که مشغول تماشای شب تهران هستند. درکل دیالوگهای این سکانس را خودم نوشتم یا برخی از صحنههای دیگر عاشقانه فیلم را. درکل پیمان عباسی فیلمنامه را حین بازنویسی در حیطه سلیقه من انجام میداد.
در چند سایت به بیاخلاقی فیلم پرتقال خونی اشاره شده بود تحلیل شما از این مساله چیست؟
بابت ابراز این قضیه مخالفم و اصلا در فیلم ترویجی به بیاخلاقی و روابط غیرقانونی بین زن و مرد انجام شده بلکه به تبعات وجود چنین رابطههایی پرداختهام.

بخش خصوصی زیر منگنه
احمد محمداسماعیلی: دو مرد و یک زن درام داستان فیلم پرتقال خونی را بهوجود آوردند؛ والا شخصیت پولدار و پا به سن گذاشته، ترمه دختر هنرمند و جوان و سیاوش جوان رمانتیک، احساسی و عاشقانه. شخصیتهای اصلی فیلم در طول داستان فیلم فضاهایی را برای مخاطبان بهوجود میآورند که بخشی از دغدغههای نسل جوان ما بهخصوص در بحث جایگاه خانواده در آن قابلبازخوانی است. فیلم پرتقال خونی هرچند متعلق به سینمای بدنه است اما حرفهایی برای گفتن دارد.