مدرکهای موجود نشان میدهد «حسین- غ» از سال 1383 به عضوگیری گسترده در شبکه هرمی (گلدکوییستی) رو آورد و صدها نفر را به روز سیاه نشاند. پرونده وی در شعبه 1048 دادگاه عمومی تهران تحت رسیدگی قرار گرفت و حکم 19 سال زندان و پرداخت سه میلیون و 745 هزار دلار در حق دولت صادر شد. با اعتراض، سرشاخه شبکه گلدکوییستی، پرونده به شعبه 69 دادگاه تجدیدنظر پایتخت- مستقر در مجتمع قضایی امور اقتصادی- فرستاده و رای قطعی صادر شد.
سرشاخههای شرکتهای هرمی با توسل به شیوههای متقلبانه به صورت عضوگیری حضوری یا اینترنتی، پولهای فریبخوردگان را به جیب میزنند و قول میدهند در کمترین زمان با سرمایهگذاری در طرحهای زودبازده خارجی سود قابلتوجهی را به آنان برمیگردانند. میل به فعالیت در شرکتهای گلدکوییستی با وجود تصویب مجرمانهبودن آن در مجلس شورای اسلامی و صدور اطلاعیهها در سراسر کشور، همچنان در برخی خانوادههای ایرانی وجود دارد و مانند موریانه، ریشه اقتصاد کشور را میجود. حالا باید پرسید آیا عوام میدانند شرکتهای هرمی و بازاریابی شبکهای چه پیامدهایی برای خود آنان و کشور دارند؟
در این تجارت کثیف، پول و سرمایه مردم از چرخه اقتصاد کشور خارج و به حساب شرکتهای خارجی واریز میشود و هیچ کالای با ارزش اقتصادی ملی وارد نمیشود. پیشتر سرکردگان یک شبکه گلدکوییستی که دهها میلیارد ریال کلاهبرداری کرده بودند در کرج بازداشت شدند. پلیس اطلاعات و امنیت عمومی استان تهران با دریافت اطلاعات مردمی مبنیبر اینکه اعضای یک شبکه با راهاندازی یک سایت تقلبی اینترنتی و وعده خرید و فروش محصولات نفتی در شرکتهای هرمی، به کلاهبرداری رو آوردهاند عملیات نامحسوسی را در دستورکارشان داشتند. سپس دو نفر از سرکردگان شبکه موردنظر در کرج ردیابی و ناغافل دستگیر شدند. در ادامه تحقیق میدانی مشخص شد این خلافکاران طی 17 ماه با فریب دو هزار نفر از هموطنان خوشباور، بیش از 40 میلیارد ریال کلاهبرداری کردند. اعضای این شبکه گلدکوییستی، پیشتر در زمینه خرید و فروش سیدیهای مبتذل دست داشتند و با پولهای به دست آمده از فعالیت شرکت هرمی، برای خود و بستگانشان در شمال کشور، چندین دستگاه ویلا خریده بودند. شواهد نشان میدهد سرکرده این شبکه در یک کشور اروپایی به سر میبرد و تلاش پلیس برای دستگیری او ادامه دارد. با توجه به اطلاع عموم از ممنوعبودن فعالیت شرکتهای هرمی در کشور، کلاهبرداران با شگردهای تازهای همچون فروش محصولات کارخانههای خیالی، مردم سادهانگار را ترغیب به سرمایهگذاری پنهانی میکردند. اینگونه سرمایهگذاریها غیرقانونی است و با تبلیغکنندگان آن برخورد قانونی میشود. در شرکتهای هرمی، اعضا باید برای جذب سرمایههای مردم به شبکه، وقت زیادی را صرف کنند و با دیگران در ارتباط باشند. همچنین در نشستهای توجیهی به صورت مختلط شرکت میکنند و این ارتباطها باعث بروز مشکلات اخلاقی فراوانی میشود. در سالیان اخیر صدها شکایت از سوی خانواده این افراد در دادگاهها مطرح شده است. شرکتهای هرمی، جوانان را از پژوهش، تولید و سایر شاخههای صحیح اقتصادی بازمیدارند و جوانان را به جای درس و تحصیل به فعالیتهای کاذب و کسب درآمدهای نامشروع و بدون زحمت سوق میدهند.
در جزوهها و سیدیهای آموزشی این شبکهها به وضوح دیده میشود به اعضا آموزش میدهند تا بیشتر به سراغ افرادی بروند که با آنان رابطه دارند؛ مانند خانواده، دوستان و آشنایان. این در حالی است که طبق قوانین این شبکهها، هر عضو برای بالارفتن در هرم باید دیگران را گول بزند و بر سر آنان کلاه بگذارد تا شاید به سودی برسد. اعضای این شبکهها در باتلاقی فرومیروند که از دو طرف، گیر میکنند و رهایی از آن بسیار مشکل است. از یک طرف پولشان را از دست داده و از طرف دیگر، سر دیگران کلاه گذاشتهاند. با کمی تفکر و دیدی فراتر از رسیدن به سود شخصی در مییابیم در ابتدای امر، سرشاخهها به سودهای کلانی دست پیدا کنند اما زیرگروهها چه باید بکنند؟ آیا کسی میتواند بگوید عاقبت این تجارتها به کجا ختم میشود؟ یعنی روزی نخواهد آمد که دیگر فردی برای عضوشدن باقی نماند؟ در این صورت تکلیف هزاران زیرگروه چه خواهد شد؟ آیا زیرگروهها میتوانند برای پرزنت افراد جدید به شهرستانها و کشورهای دیگر سفر کنند؟
با بررسی جزوههای آموزشی و سیدی نشستهای توجیهی نمایندگان این شرکتها درمییابیم تمامی رفتار و همچنین نحوه برخورد مبلغان برای جذب اعضای جدید به دقت روانشناسی شده است؛ حتی کلمه و جملهها به افراد پرزنتکننده آموزش داده میشود تا بتوانند حقایق را دور کنند و فقر او را از لحاظ روانی به سمت مشکلات مالی کنونی و زندگی رویایی آینده سوق دهند. با توجه به اینکه تا به حال چندین شرکت هرمی در ایران، تعطیل و با گردانندگان آنها برخورد قانونی شده است اما باز هم شاهدیم گلدکوییستیها از گوشه و کنار کشورمان، قارچگونه رشد میکنند. این تجارت کثیف، پیامدی جز کلاهبرداری، دستبرد، زورگیری، طلاق و حتی آدمکشی ندارد.
یکی دیگر از این پروندهها، مربوط به مالباختگانی است که سرشاخه خود را در جنوب تهران گروگان گرفتند. رسیدگی به این ماجرا پس از آن آغاز شد که پسری به نام «رضا» به کلانتری 160 خزانه تهران رفت و شکایتی ارائه داد. وی اظهار داشت: برادرم «محسن» عضو یک شرکت گلدکوییستی شده بود اما با زیرشاخههایش اختلاف داشت و چندینبار تهدید شده بود. به همین دلیل آرام و قرار نداشت و هر جا که میرفت من هم به همراهش بودم تا در صورت نیاز، کمکش کنم. «رضا» ادامه داد: برادرم به تازگی برای بستن قرارداد با تالارهای عروسی، در صفحه نیازمندیهای یک روزنامه آگهی داده بود و طبق قرار به بلوار «ابریشم» رفتیم. در آن بین، ناگهان شش چاقوکش با مشت و لگد به جان ما افتادند و از حرفهایشان فهمیدم برادرم را میشناسند. من در آن گیر و دار، فرار کردم اما «محسن» ربوده شد.
پرونده به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه 16 تهران به پایگاه یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ فرستاده شده بود که «محسن» و «رضا» با هم به آنجا رفتند. «رضا» به کارآگاهان گفت: پس از آن که برادرم فرار کرد پسران خشن، مرا با تهدید چاقو، سوار یک ماشین کردند و به پاکدشت بردند. آنان مجبورم کردند سند ماشینم را به نامشان بزنم و وقتی به هدفشان رسیدند مرا در جاده خاوران رها کردند. وی اضافه کرد: دو سال پیش به واسطه دوست صمیمیام، عضو یک شرکت هرمی شدم. دوستم از سرشاخههای اصلی شرکت بود و میگفت خیلی زود میلیونر میشوم. شش نفری هم که مرا ربودند زیرمجموعهام بودند و به دنبال کلاهبرداری سران شرکت، پولشان را از من میخواستند. من پولی در بساط نداشتم و به همین دلیل آنان مرا ربودند و ماشینم را از چنگم درآوردند. با افشای این موضوع، متهمان تحتتعقیب قرار گرفتند و سرانجام طی عملیات همزمان پلیس، بازداشت شدند. خودروی OPIRUS مالباخته نیز از پارکینگ خانه یکی از آدمربایان در بزرگراه «بسیج» کشف و به اداره آگاهی فرستاده شد. شش گلدکوییستی که میدانستند هیچ راهی برای گریز از قانون ندارند در بازجوییها لب به بیان حقیقت گشودند و به ربودن «محسن» و تنظیم اجباری قرارداد فروش خودرو، برای تسویه حساب مالی اعتراف کردند.
19 سال زندان برای سرشاخه شبکه گلدکوییستی
تدبیر خبر: حکم 19 سال زندان سرشاخه یک شبکه گلدکوییستی در شعبه 69 دادگاه تجدیدنظر تهران قطعی شد.