نظر به اهمیت موضوع متن آن در ذیل عینا از نظرتان میگذرد:
یکی از مسائلی که همواره توجه مسوولان و اندیشمندان کشور را به خود جلب میکند، امر پژوهش و فعالیتهای علمی است. زیرا پژوهش هم در رشد علمی و هم در رشد اقتصادی و جایگاه بینالمللی کشور تاثیر بسزایی میگذارد. صاحبنظران، پژوهش را زیربنای توسعه میدانند و جامعهای را موفق و پیشرفته توصیف میکنند که بر مدار نخبگان و شایستگان علمی و پژوهشی بچرخد. جامعهای که تصمیمگیریهای آن از سوی نهادهای علمی- پژوهشی پشتیبانی شود، به سوی توسعه و ترقی گام برمیدارد.
پژوهش و تحقیق، راههای علمی و اصولی دارد و اگر این اصول رعایت نشود همه تلاشها تنها باعث هدررفتن نیروی انسانی و منابع مادی میشود. آفتی که متاسفانه در حال حاضر جامعه علمی کشور به آن مبتلا است.
یکی از رایجترین روشهای ارزیابی فعالیتهای علمی، علمسنجی است. این روش از روسیه آغاز شد و در کشورهای اروپای شرقی رشد کرد و بعد در سطوح بینالمللی مورد استفاده قرار گرفت. به دنبال مطرحشدن این علم، دانشمندان برجستهای ازجمله «کول»، «ایلز» و «هولم» از مقالات علمی بهعنوان شاخصی برای مقایسه تولیدات علمی کشورهای مختلف استفاده کردند و کشورهای مختلف را در این زمینه از لحاظ کمی و کیفی موردمقایسه قرار داده و وضعیت کشورهای مختلف را در تولید اطلاعات علمی مشخص کردند.
چاپ و انتشار مقالات در مجلات علمی پژوهشی که حاصل کارهای تحقیقاتی و داوری مولفان آنان قبل از چاپ است، یکی از مهمترین مصادیق تولیدات علمی است.
انتشار شاخصهای علمسنجی که توصیفکننده پژوهش در اجتماعات مختلف علمی است، میتواند عنصر مفید و کارآمدی برای مدیریت تحقیق و سیاستگذاری و چگونگی تخصیص بودجه و امکانات در علوم باشد. اساس کار علمسنجی بر چهار متغیر اساسی مولفان، انتشارات علمی، مراجعات و ارجاعات استوار است. اگر یک مقاله علمی طی چندین سال پس از انتشار سالانه پنج تا 10 مورد ارجاع داشته باشد، به احتمال زیاد محتوای آن مقاله در بدنه معرفتی حوزه علمی مرتبط با آن رشته هضم و حل خواهد شد. به گونهای که این مقاله، سهمی در افزایش میزان معرفت علمی آن رشته خواهد داشت. ارزش یک مقاله علمی برمبنای تاثیر در مقالات و نوشتههای بعدی معین میشود.
پژوهشهای انجامشده در سالهای اخیر نشان میدهد از تعداد 23497 مقاله منتشره از سوی نویسندگان ایرانی در مجلات ISI در طول سالهای 1989 تا 2005 تعداد 20718 مقاله (2/88 درصد) دارای نویسنده همکار بودهاند (چند نویسندهای) که از این تعداد، نویسنده همکار در تالیف 18291 مقاله از ایران بوده است و درصد کمی از مقالات هم به ترتیب با همکاری نویسندگانی از کشورهای انگلیس، کانادا و آمریکا تالیف شدهاند. نکته قابلتامل اینکه معمولا مقالاتی که توسط تیمی از نویسندگان نوشته میشود، ضریب استناد بالایی دارد و مورد توجه غالب پژوهشگران آن رشته واقع میشود. اما این عامل درباره مقالات ایرانی که با دو نویسنده ایرانی نوشته شده است، صدق نمیکند و تفاوت معنیداری میان ضریب استناد مقالات ایرانی که یک نویسنده دارد با مقالات ایرانی که دو یا چند نویسنده دارد به چشم نمیخورد. اما زمانی که مقالات ایرانی با همکاری یک اندیشمند خارجی نوشته میشود، ضریب استناد مقاله به مراتب وضعیت بهتری مییابد. چنین وضعیتی متاسفانه این برداشت را تقویت میکند که بسیاری از مقالات ایرانی فاقد اثرگذاری قابلقبول در حوزه تخصصی خود بوده و ظاهرا تنها تاثیر ملموس آن ارتقای رتبه اداری مولف والبته عایدات مالی است که از این بابت نصیب وی میشود!؟
اگر مجموع رکوردهای ایران را به تفکیک رشته از یکدیگر جدا کنیم، علومپایه در بالاترین رتبه قرار میگیرد و علوم انسانی هم در آخرین رتبه و در میان رشتههای علوم انسانی نیز روانشناسی بالاترین رکورد را دارد و در رشتههایی که به یقین ایران در آن رشتهها حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و میتواند بهعنوان تنها مرجع رسمی و صاحب اندیشه در آنها اظهارنظر کند مانند تاریخ و فرهنگ ایران، زبانفارسی، ادیان بهویژه اسلام و شیعه نیز کمتر مقالهای به چشم میخورد. از منظر ارجاعات به تولید علمی ایران نیز وضعیت چندان امیدوارکننده نیست و به غیر از برخی رشتههای فنی و پزشکی غالب مقالات ایرانی در بهترین حالت دارای خودارجاعی و خوداستنادی بوده و در اکثر موارد هیچ استنادی به آنها نمیشود و حتی بعضا به نظر میرسد دستاندرکاران انتشار این مجلات با نوعی «مهندسی ارجاع» امر بررسی و اندازهگیری میزان ارجاعات را دستکاری کرده و به نتایج غلط سوق میدهند. بهعنوان مثال وضعیت ارجاعات به یکی از مجلات ایرانی به ظاهر موفق درحوزه تخصصی محیطزیست در آدرس سایت ذیل مندرج در جدول وجود دارد.
http://www. sid. ir/fa/isi_iran. asp
در جدول مربوطه ملاحظه میشود در نمونه فوقالذکر تعداد ارجاعات به این مجله از مجلات دیگر در سال 2008، 100 مورد بوده که به یکباره در سال 2010 به 11 مورد تنزل یافته است. دستاندرکاران این نوع مجلات با علم به اینکه ضریب اثرگذاری آنها در یک بازده زمانی معین محاسبه میشود، با انجام پروژههایی درخلال این ایام، میزان ارجاعات را بالا میبرند و پس از گذر از این دوره ملاحظه میشود که آمار ارجاعات به این مجله دوباره و بهطور ناگهانی تنزل مییابد. بهطور کلی 859 مقاله علمی از ایران در سال 2002 ثبت شده که 635 مورد از آن دارای هیچ استنادی نبودهاند. بیشتر ارجاعات به رشته علوم پایه و کمترین آن به رشته علوم انسانی است و در خود رشته علوم انسانی هم بیشترین ارجاع به روانشناسی کودکان بوده و به رشتههایی مثل علوم سیاسی و زبانشناسی، آموزش و پرورش هم که دارای رکورد بودهاند، هیچ ارجاعی داده نشده است. مشاهده میشود، علیرغم تعداد بالای مقالاتی که ایرانیها در مجلات ISI نمایه میکنند اما اثرگذاری این نوع مقالات تقریبا صفر است. با این اوصاف پیداست متاسفانه اکثر مقالاتی که از ایران برای ISI شدن ارائه میشود دغدغه علمی و اثرگذاری در حوزه تخصصی خود را ندارد بلکه آنچه مهم است استفاده از امتیاز چاپ این مقالات در مجامع داخلی و ارتقای شغلی است.
و این همه در حالی است که فارغ از چنین نگاه ابزاری به فعالیتهای علمی امروزه شاهد درخشش بسیاری از دانشمندان و استادان برجسته ایرانی هستیم که در مراکز علمی و پژوهشی داخلی و حتی کشورهای توسعهیافته مشغول به کار و تحقیق بوده و روزی نیست که خبری درباره توفیقات علمی و افتخارآفرین ایشان منتشر نشود.
از این روی جا دارد متولیان محترم حوزه پژوهشهای دانشگاهی به حرمت تلاشهای صادقانه و عالمانه انبوه دانشمندان و محققان صدیق و فرهیخته ایرانی به امر خطیر پیراستن ساحت دانش از شائبههای ناروا همت گماشته و با اصلاح رویکرد کنونی، بیش از این امکان ادامه کژروی در زمینه تهیه و انتشار مقالات ISI را فراهم نسازند. باشد تا حساب کار علمی اصیل از جنجال و هیاهو جدا شود و این دقیقا همان هدفی بوده که روزنامه آفرینش را وا میدارد تا به مقتضای رسالت مطبوعاتی خود محک تجربه را به میان آورده و با نگاهی انتقادی وضعیت موجود مقالات ISI را مورد ارزیابی و موشکافی قرار دهد. بیآنکه این مهم با کمترین تردیدی نسبت به حرکت اصیل تولید علم همراه بوده یا حتی اهمیت مقالات ISI بهمثابه یک شاخص مهم اندازهگیری منزلت علمی کشور مورد انکار قرار گیرد.
امید است مخاطبان محترم و دردآشنای آفرینش با ارائه نظرات یا ارسال مقالات و تجربیات خود در اینباره، امکان تضارب هرچه بیشتر آرا و تعاطی افکار را فراهم سازند، تا بلکه به مقتضای شأن این قبیل بررسیهای انتقادی کم و بیش از طرح تمامی دیدگاههای موافق و مخالف در اینباره اطمینان حاصل شود. در رشتههایی که به یقین، ایران در آنها حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و میتواند بهعنوان تنها مرجع رسمی و صاحب اندیشه در آنها اظهارنظر کند مانند تاریخ و فرهنگ ایران، زبان فارسی، ادیان بهویژه اسلام و شیعه کمتر مقالهای به چشم میخورد.

مقالات ISI تولید علم یا تولید ثروت؟
مهندس عباس جاسبی «مدیرمسوول روزنامه آفرینش» در تحلیلی به واکاوی مقاله ISI و تولید علم یا تولید ثروت در این زمینه چیست؟ پرداخته است.