اپرای حافظ، چندمین اپرایی است که توسط شما و همچنین گروه «آران» به اجرا درمیآید. با این وجود میگویید این اثر چه تفاوتی با کارهای گذشته شما داشته است؟ یا اینکه باید آن را ادامه کارهای قبلیتان دانست؟
طبیعی است که این اثر با آنچه ما در گذشته اجرا کردهایم و مخاطبانمان در اپراهای گذشته شاهد آن بودهاند، تفاوت چندانی نکرده، البته منظور من تفاوت ماهوی است. اما به هر حال ما در شیوه اجرا به نوعی به تکامل رسیدهایم و این مساله باعث شده این اپرا به نسبت کارهای گذشته ما از قوت بیشتری برخوردار باشد. این مساله را میتوان در تمامی بخشهای اجرایی این اثر مشاهده کرد. برای مثال در اپرای عاشورا و مولوی، نقش مخالفخوانان ما را خوانندگانی برعهده داشتند که از شیوههای غربی استفاده میکردند و این بار مخالفخوانان ما از تعزیهخوانان بنام ایرانی هستند. این مساله کمک میکند سنت تعزیه ما که درواقع باید آن را نوعی اپرای ملی قلمداد کرد، به نوعی شهود برسد. درواقع در این نمایش رجزخوانی جایگزین اپرای غربی شده و به نظر میرسد ما یک گام به اپرای ایرانی نزدیکتر شدیم. در این اثر از «اسماعیل محمدی» یکی از قدیمیترین و شناختهشدهترین تعزیهخوانان ایرانی استفاده شده و همچنین نامهای دیگر که به نظر من این گامی بزرگ تلقی میشود. نباید این مساله را فراموش کرد که اپرا اگر چه اکنون بهعنوان یک هنر غربی شناخته میشود، اما شکل تکامل یافته تعزیه است. من بعد از دانشگاه به این هنر علاقهمند شدم و با سفر به شهرهای مختلف دنبال معاصرسازی آن بودم که بیش از 30 سال از عمر مرا گرفته است. در تعزیه تمام ظرفیتهای اپرا وجود دارد و تنها نیاز است ارتقای مقام پیدا کند. خوانندگان تعزیه بسیار توانمند هستند اما برخی از آنان آشنایی کافی با دستگاههای موسیقی ندارند و تنها نقشی را سینه به سینه فرا گرفتهاند. در حالی که تعزیه بانک اطلاعات موسیقی ایران است. ما یک دوران تحول در تعزیه داریم که به تعزیه کمیک معروف است. بسیاری با آن دوران مخالفند، اما من گمان میکنم که در زمان قاجاریه تعزیهخوانان به این شناخت رسیده بودند که تعزیه فقط در ایام عزاداری نباید مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین تعزیههایی که در رابطه با انتقامگیری از دشمنان امام حسین است به تعزیه کمیک معروف شد و میان مردم راه یافت. همچنین تعزیههایی وجود دارد که گوشهای به کربلا میزند و دیگر قسمتهای آن داستان دیگری را بیان میکند مثل تعزیه بلقیس. در آن زمان تعزیهنویسان به این شناخت رسیده بودند که میتوان از قابلیتهای تعزیه استفاده کرد، اما سیر حوادث بهگونهای رقم خورد که تعزیه در مقابل تئاتر مدرن ناکام ماند و مورد بیتوجهی کامل قرار گرفت. اگر آن سیر ادامه پیدا میکرد، ما هماکنون شاهد نوعی از نمایش بودیم که مبنایش تعزیه بود، اما به شکل کامل به وقایع عاشورا ربط نداشت.
با این وجود اما همچنان ارکستر سمفونیک بلغارستان است که بخشهایی از این اپرا را به اجرا درآورده است.
موسیقی این اثر کاملا ایرانی است، اما ما ناگزیر بودیم که صحنههای دراماتیک این اثر را توسط ارکستر سمفونیک به اجرا درآوریم. متاسفانه ما همچنان با این مشکل مواجه هستیم که شرایط ضبط موسیقی سمفونی در ایران وجود ندارد و به همین خاطر ناگزیر هستیم این ضبط را توسط ارکستر سمفونیکهای کشورهای دیگر به اجرا درآوریم. البته هماکنون تلاشهایی در این زمینه در حال انجام است و گام بعدی ما این خواهد بود که تمام موسیقی این اثر را نیز در ایران انجام دهیم. بخش سمفونیک این اپرا قرار بود توسط ارکستر سمفونیک اتریش اجرا و ضبط شود که این اتفاق رخ نداد و درنهایت توسط ارکستر فیلارمونیک روسی بلغارستان قطعات سمفونیک این نمایش ضبط شد. بخش کوتاهی از این سمفونی باقی مانده که دیماه قرار است ضبط آن انجام شود. ضمن اینکه در اپراهای قبلی ما از رهبرانی غیرایرانی استفاده میکردیم و حالا رهبری این ارکستر را آهنگساز اثر یعنی «علی پورخلجی» انجام میدهد. به نظر میرسد با این اقدامات بتوان دورنمایی از این هنر را ترسیم کرد که به تجارب جهانی از این هنر نزدیکتر باشد و اتفاقات خوبی در این زمینه رخ دهد.
انتخاب علیرضا قربانی برای خواندن بخشهای مربوط به حافظ چگونه انجام شد؟ بهخصوص اینکه تجربه گذشته شما در همکاری با «همایون شجریان» و همچنین «محمد معتمدی» تجربه موفقی به حساب میآید.
این دو خوانندهای که شما به آن اشاره کردید، از خوانندگان برجستهای هستند که من کاملا از نتیجه کار با آنان راضی هستم. علیرضا قربانی از همان ابتدا نشان داد تواناییهای بسیاری دارد تا کاراکتر پیچیده حافظ را به درستی اجرا کند. انتخاب او کار بسیار درستی بود و بدونشک بعد از اجرای این اپرا بسیاری به این مساله صحه میگذارند که کسی بهتر از او نمیتوانست آواز این نقش را به اجرا درآورد. ضمن اینکه اجرای این پروژه این زمینه را به وجود آورد تا ما تلاشی برای کشف استعدادهای جدید در خوانندگی داشته باشیم.
یعنی از خوانندگانی بهره بردید که تاکنون اثری از آنها شنیده نشده یا کمتر شناختهشده هستند؟
ما برای این اپرا کنکور آواز برگزار کردیم که قریب به صد صدای بسیار خوب در میان آنها وجود داشت و ما هماکنون گنجینهای از صداهای برجسته داریم که ممکن است برای این اپرا مناسب نباشند، اما سعی خواهیم کرد تا بهتدریج از آنان استفاده کنیم. البته این اقدامی است که نهادهای دولتی باید انجام دهند و استعدادهای آواز را کشف کنند که چون آنان در این زمینه کمکاری میکنند، باید به نحوی این کمبود را جبران کرد. البته لازم به توضیح است ما برای این موضوع فراخوان عمومی نگذاشتیم و شاگردان استاد شجریان، علیرضا قربانی و دیگر دوستان برای شرکت فراخوانده شدند.
یعنی از این استعدادهایی که به آن اشاره کردید، کسی برای اجرای این نقش انتخاب شد؟
بله 22 خواننده انتخاب شدند تا نقشهای شخصیتها را بخوانند. به هر حال این مساله که تا این اندازه استعدادهای شگرف در زمینه آواز وجود دارد هم مایه تاسف است و هم مایه خوشحالی. به هر حال فکر میکنم که باید نهادهایی چون «صداوسیما» در این زمینه فعالیت کنند و چنین کنکورهایی را برگزار و از استعدادهای برتر حمایت کنند. اتفاقی که تاکنون رخ نداده است و امیدواریم روزی این اتفاق انجام شود.
این تکاملی که به آن اشاره کردید، تنها در بخش آواز رخ میدهد یا اینکه در دیگر بخشها نیز شاهد چنین مسالهای هستیم؟
همانطور که در ابتدا گفتم، این مساله را میتوان در تمامی بخشهای این نمایش مشاهده کرد، طبیعی است بعد از آنکه ما سالهاست در این زمینه فعالیت کردهایم در ساخت عروسکها به مهارت رسیدهایم و ماحصل کار نشاندهنده بلوغ نیروهای گروه تئاتر عروسکی «آران» است. فعالیتی که ما در آثار گذشتهمان داشتهایم، اینبار به بهترین شکل ممکن خود را نشان داده است.
در صحبتهایی که پیرامون این نمایش انجام دادهاید، این مساله را بیان کردهاید که قرار است این نمایش در شیراز نیز به اجرا درآید، چقدر امیدوارید که این اتفاق رخ دهد؟
ما مقدمات اجرای این اپرا را با اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس فراهم کردهایم و اگر مشکلی پیش نیاید، قرار شده است این اپرا به شکل دائمی در تماشاخانهای که برای این کار در نظر گرفته شده است، به اجرا درآید تا توریستها و بازدیدکنندگان این شهر بتوانند از این اپرا دیدن کنند. اجرای اپرای مولوی در این شهر اتفاق بسیار خوبی بود و تجربهای دلنشین برای ما بهطوری که هر شب تمامی سالن انباشته از مخاطبان بود و حتی مسوولان فرهنگی این شهر نیز از این مساله متعجب بودند. استقبال از این اپرا به حدی بود که حتی بازار سیاه برای تهیه بلیتهای ما تشکیل شده بود و با وجودی که ما یک اجرای فوقالعاده گذاشتیم، باز هم نتوانستیم جوابگوی تمام آنانی باشیم که مشتاق دیدن این اجرا بودند، طبیعی است که شیرازیان عرق بسیار زیادی نسبت به شاعر شهرشان یعنی «حافظ» دارند و بنابراین استقبال از این اپرا بیشتر خواهد بود.
این مساله بدان معناست که از این به بعد گروه «آران» فعالیتهای خود را در این شهر ادامه میدهد؟
ما در حال راهاندازی گروه «آران 2» هستیم که این گروه به اجرای این اپرا در شیراز خواهد پرداخت.
سرنوشت رپرتوار چهار اپرای «عروسکی مولوی»، «رستم و سهراب»، «عاشورا» و «مکبث» چه شد؟
ما چهار اپرای آماده داریم که میتوانند در طول سال به شکل مداوم به اجرا درآیند، بهخصوص اینکه این اپراها میتوانند به صورت مناسبتی نیز به اجرا درآیند، برای مثال ماههای محرم و صفر زمان مناسبی برای اجرای اپرای عاشورا هستند و از آن گذشته اپرای مولوی و رستم و سهراب را میتوان به بهانه سالروز تولد این دو شاعر بزرگ به اجرا درآورد. اهمیت این مساله زمانی بیشتر میشود که ما به این نکته توجه داشته باشیم که تاکنون برنامههای مهمی برای این منظور در نظر گرفته نشده است. به هر حال ما با مدیرعامل جدید بنیاد رودکی صحبتهایی را انجام دادهایم و امیدواریم این اتفاق رخ دهد. در نخستین گام این اپراها به شکل متناوب و طی یک تا دو هفته اجرا میشوند و بیشترین اجرا را «اپرای مولوی» خواهد داشت، پس از آن «رستم و سهراب» و سپس «عاشورا» و کمترین اجرا برای «اپرای مکبث» در نظر گرفته شده است. همچنین به تدریج این اپراها در کشورهای دیگر نیز به اجرا درخواهد آمد، برای مثال مکاتباتی برای اجرا در ترکیه، سوریه و امارات متحده عربی انجام شده، همچنین با دو کشور ایتالیا و اسپانیا مذاکرات شفاهی داشتهایم. اما ما هم شرایط خاص خود را برای اجرا در کشورهای دیگر خواهیم داشت. در این میان اجرای این رپرتوارها در ایران برای ما اهمیت زیادی دارد، چون این سنتی متداول در تمام دنیاست. بهخصوص اینکه در هزینهها، زمان، دکور و لباس و... نیز صرفهجویی خوبی انجام میشود و من امیدوارم روزی تمامی گروههای حرفهای تئاتر این فرصت را داشته باشند که رپرتواری از کارهای خود را اجرا کنند.
اجرای این اپراها همچنان در تالار فردوسی خواهد بود؟
بله، به طور قطع. سالن فردوسی تمامی استانداردهای لازم برای اجرای تئاتر عروسکی را دارد. ضمن آنکه ما پیشنهادی مبنیبر اجرای رپرتوارهای خود در سالن برج میلاد داشتیم که متاسفانه بنا به دلایلی این امکان فراهم نشد و من به مسوول این سالن قول دادهام در آیندهای نزدیک این اتفاق رخ خواهد داد.

به گنجینهای از استعدادهای آواز رسیدیم
سما بابایی: «بهروز غریبپور» تا چندی دیگر چهارمین اپرای عروسکی خود را روی صحنه خواهد برد. او حالا سالهاست که یکه و تنها در این زمینه فعالیت دارد و به تنهایی گونهای از تئاتر را در ایران رقم زده که تا پیش از آن به صورت حسرتی دور و دراز بود. او البته فعالیتهای بسیاری انجام داده که همگی آنها در نوع خود اتفاقی مهم تلقی میشوند. در وانفسای کمبود امکانات، فضا، بودجه و چه و چه و در میان انواع ممیزیها و اتفاقات عجیب و غریب که این روزها در تئاتر ایران رخ میدهد، اقدامات او نشان میدهد که میتوان این امید را داشت که تئاتر همچنان زنده است و پویا. او هم مدیری موفق است – نمونهاش خانه هنرمندان ایران، تالار فردوسی، فرهنگسرای بهمن و اگر میگذاشتند میشد تئاتر شهر را نیز به این لیست اضافه کرد- و هم کارگردانی که تئاتر عروسکی ایران به مدد و درایت او در «یونیما»، حضوری پررنگ، مهم و تأثیرگذار داشته است. او اولین اپرای عروسکی در ایران را روی صحنه برده و اولین کارگردان در سطح جهان است که اپرایی عروسکی- نخی از تراژدی مکبث را اجرا کرده است. او همچنین رستم و سهراب را نیز اجرا کرده و اپرای عاشورا و مولوی را و حالا از نیمههای بهمنماه اپرای «حافظ» را به اجرا درخواهد آورد. به همین بهانه به گفتوگو با وی نشستهایم: