پلیس وقتی صندوق عقب پژو را گشود با پیکر کاردآجین پسری ناشناس روبهرو شد و جنایت را با بازپرس کشیک دادسرای شهرری در میان گذاشت. بدینترتیب رازگشایی معما در دستورکار افسران دایره دهم آگاهی پایتخت قرار گرفت و با استعلام شماره انتظامی (پلاک) پژو نخستین سرنخ به دست آمد. صاحب خودرو به نام «مسعود» در بازجوییها اظهار داشت: مقتول 19 ساله، دوستم «فریدون» بود که هشتم اسفند به خانهام آمد و گفت میخواهد خواهرش را از مرکز تهران به شهر ری ببرد. «فریدون» ماشینم را قرض گرفته بود که کشته شد.
با شناسایی قربانی، تحقیق پلیس به مرحله تازهای رسید و مشخص شد «فریدون» با دختر 20 سالهای به نام «فریبا» رابطه داشت. چهار روز بعد «فریبا» به شعبه هفتم بازپرسی دادسرای شهرری رفت و گفت: تازه با «فریدون» آشنا شده و به او دل بسته بودم. عصر هشتم اسفند در «علیآباد» بودم که یکی از اشرار محله به نام «محمد» جلوی راهم را گرفت و با چاقو تهدیدم کرد تا سوار ماشینش شوم.
وی افزود: «محمد» مجبورم کرد تلفنی با «فریدون» تماس بگیرم و در سهراه «تقیآباد» شهرری قرار بگذارم. من هم از ترس جانم قبول کردم و با «فریدون» قرار گذاشتم. وقتی دوست پسرم با ماشین «مسعود» سر قرار آمد «محمد» و نوچههایش که در گوشهای کمین کرده بودند به او حمله کردند و سوار پژو او شدند. آنان «فریدون» را با خود بردند و دیگر نمیدانم چه اتفاقی افتاد.
با اطلاعاتی که «فریبا» به پلیس داد «محمد» تحت تعقیب قرار گرفت و بیست و سوم فروردین 1389 در اطراف بوستان «شهید رجایی» نازیآباد بازداشت شد. این مرد که میدانست دستش رو شده به درگیری خونین با «فریدون» اعتراف کرد و چهار نفر از همدستانش به نامهای «مرتضی»، «محمدرضا»، «رضا» و «تقی» را لو داد.
«محمد»، «مرتضی» را عامل اصلی جنایت خواند و روانه زندان شد. پلیس در گام بعدی عملیات تخصصی پی برد «مرتضی» که بارها به جرم شرارت و خرید و فروش مواد مخدر بازداشت شده بود در ندامتگاه ورامین به سر میبرد. بدین ترتیب با هماهنگیهای قضایی «مرتضی» تحت بازجویی قرار گرفت و پرده از راز جنایت برداشت: «محمد با فریدون اختلاف حساب داشت و به همین خاطر از من و سه نفر از دوستانم خواست سر قرار برویم. بین راه فریدون را کتک زدیم اما محمد با چاقو به سینه او زد.»
وی اضافه کرد: مست بودیم و حال طبیعی نداشتیم که به باغ انگور رسیدیم. تازه آنجا بود که متوجه شدیم «فریدون» مرده است. جنازه را در صندوقعقب گذاشتیم و آن را در جاده نظامی رها کردیم.
به دنبال اعترافهای «مرتضی» سه همدستش نیز که 20 تا 22 سالهاند در مشهد و سهراه «نقیآباد» تهران دستگیر شدند و همگی «محمد» را قاتل «فریدون» معرفی کردند. «محمد» با دیدن مدرکهای دادگاهپسند، آدمکشی را گردن گرفت: «فریدون، واسطه فروش اموال دزدی و بهویژه لوازم داخل ماشین به مسعود بود. دو ماه بود که در ازای تحویل اموال دزدی هیچ پولی به من نداده بود و بر سر همین موضوع با هم درگیر بودیم. فریدون جلوی همسایهها به خانوادهام ناسزا گفته و آبرویم را برده بود. به همین خاطر آتش کینهام شعلهورتر شده بود.»
به دنبال بازسازی صحنه جرم و صدور کیفرخواست، پرونده به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در نشست رسیدگی به این ماجرا که دیروز به ریاست قاضی «محمدسلطان همتیار» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد ابتدا ذبیحزاده- نماینده دادستان- کیفرخواست را خواند: «نظر به مدرکهای موجود برای محمد تقاضای اشد مجازات میخواهم. برای همدستان وی هم درخواست تعیین کیفر دارم.»
همچنین پدر و مادر «فریدون» برای «محمد» حکم قصاص خواستند و نوبت دفاع به پسر خلافکار رسید. «محمد» گفت: با «فریدون» اختلاف کهنهای داشتم. من از «فریبا» خواستم «فریدون» را سر قرار بکشاند. وقتی «فریدون» به محل قرار آمد دوستانم به او حمله کردند و دوست پنهانی «فریبا» را به زور سوار ماشین کردند. من فقط با شمشیری که در دست داشتم دو ضربه به سر«فریدون» زدم. ضربه کاری را «مرتضی» به او زد.
«مرتضی» نیز در دفاع از خود گفت: دوستانم «فریدون» را سوار پژو 405 کردند و با خود بردند. من هم آنان را با موتور تعقیب میکردم اما وقتی به باغ انگور رسیدیم فهمیدم «فریدون» داخل ماشین کشته شده است. من احتمال میدهم او را «محمد» کشته باشد.
در ادامه محاکمه، سه متهم دیگر به دفاع پرداختند و منکر معاونت در جنایت شدند. آنان گفتند «محمد» با شمشیر سامورایی به سینه «فریدون» زد. در پایان این نشست، هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا رای صادر کند.

انکار آدمکشی با شمشیر سامورایی
تدبیر خبر: دزد پیشینهداری که به اتهام کشتن یک مالخر با شمشیر سامورایی، بازداشت شده است دیروز در دادگاه کیفری پایتخت محاکمه شد.به گزارش خبرنگار ما، 30 دقیقه بامداد نهم اسفند 1388 افسران گشت کلانتری 173 امینآباد به یک دستگاه پژو 405 خاکستری مشکوک شدند که مقابل جایگاه سوختگیری متوقف و درهای آن باز بود.