منبع:حریت
این روزها ترکیه درگیر جنگ قدرت است. جنگی مملو از جزئیات باورنکردنی، غیر قابل پیش بینی و درام.
در این کارزار سیاسی تنها یک حقیقت ساده باقی میماند: محافظه کاران مذهبی ترکیه، کسانی که اکنون عهده دار مناصب سیاسی و قضائی هستند در تحقق وعدههای خویش که همانا کمک به ترکیه برای دستیابی به دموکراسی حقیقی و مترقی است، شکست خوردند.
حزب عدالت و توسعه در پایان یک دهه قدرت مداری زمینه را برای ایجاد فضای چند قطبی و بحران حاد سیاسی فراهم کرده است.
افسوس، محافظه کاران ترکیه شروع خوبی داشتند. دهه محافظه کاران با پیشرفتهای دموکراتیک آغاز شد.
حزب عدالت و توسعه در سال 2002 با تکیه بر برنامه توسعه اقتصادی و اعمال اصلاحات سیاسی به قدرت رسید. هدف عمدهاش پیوستن به ساختار اتحادیه اروپا بود و در این راستا تغییرات لازم و ضروری را تشخیص داده و به موقع آنها را اعمال کرد. تنها در عرض چند سال تغییرات شگرفی رخ داد.
انجام شکنجه توسط نیروهای پلیس به تاریخ پیوست، اقلیتها به حقوق جدیدی دست یافتند و زنان از حقوق مدنی و آزادیهای بیشتری برخوردار شدند، اقتصاد رونق گرفت و به تبع آن سطح زندگی مردم نیز بهبود یافت.
در طول این سالها حزب عدالت و توسعه و طبقه محافظهکاران نو ظهور اطراف آن بارها از سوی کمالیست های سکولار مورد تهدید قرار گرفتند. این تهدیدها حقیقتاً غیرقابل توجیه بود، اما این فشارها تأثیر خوبی بر برنامههای محافظهکاران گذاشت. زمانی که اردوغان، نخستوزیر ترکیه بین سالهای 38-1937 به دلیل کشتار کردها در "درسیم" عذرخواهی کرد، با این کار در حقیقت "لویاتان"، این جانور عظیم، گستاخ و از خود راضی را رام کرد.
با این حال، حزب عدالت و توسعه در دوره دوم ریاستش با یک مشکل بزرگ روبرو شد. جنگ قدرت میان محافظهکاران و سکولارها در نهایت موجب شد حزب عدالت و توسعه برای دستیابی به منافعش در نظام حقوقی تغییراتی ایجاد کرده و تلاش کنند آن را به نفع خود تغییر دهد.
پرونده کودتا در دوره دوم ریاست حزب عدالت و توسعه گشوده شد. انگیزه این حزب از گشودن این پرونده نه برقراری عدالت بلکه اشتیاق برای لمس حس پیروزی بود. این خودخواهی در نهایت موجب شد بسیاری از افراد بیگناه روانه زندان شوند. در این کارزار سیاسی عدالت به عنوان یکی از باارزشترین اصول اعتقادی محافظهکاران به ابزاری در دستان محافظهکاران تبدیل و بدین طریق قربانی امیال آنها شد.
اوضاع سیاسی در دوره سوم ریاست حزب عدالت و توسعه به مراتب بدتر از گذشته شد. محافظهکاران از سکولارها شکست خوردند و این شکست نه تنها زمینه را برای گسترش فرایند دموکراتیزاسیون فراهم نکرد بلکه محدودیتهایی را نیز بر دموکراسی اعمال کرد.
در حال حاضر حزب عدالت و توسعه افسار لویاتان را در دست دارد، به همین دلیل تلاش دارد با استناد به نظریههای قدیمی مخالفان را "فتنه گر" نامیده و با فشار بر مطبوعات اعمال محدودیت بر رسانهها، اپوزیسیون را منزوی تر کند.
در همین حال نوعی مبارزه و درگیری سیاسی میان خود محافظهکاران ایجاد شده است. قوه قضائیه که زمانی مغرضانه بر پرونده کودتا متمرکز شده بود حالا رویهاش را تغییر داده و در تقابل با دولتی قرارگرفته که مست قدرت است. شاید به همین دلیل است که در این کارزار سیاسی تشخیص حقیقت مشکل است. این جنگ قدرت، سیاست ترکیه را درگیر بحران عمیقی کرده است.
مورخان بهتر از هرکس دیگر قضاوت خواهند کرد. اما باید گفت حقیقت تا حدودی روشن است. محافظهکاران پس از یازده سال ریاست مرتکب یک اشتباه تاریخی شدهاند، هر قدرتی فاسد میکند و قدرت مطلق، مطلقاً فاسد میکند. این یکی از مهمترین اصول حاکم بر سیاست است، اصلی که از سوی محافظهکاران ترکیه مورد بیاعتنایی قرار گرفت.
جزئیاتی که دستیار ارشد بابک زنجانی در اختیار تدبیر قرار داد
بسته خبری-تحلیلی "تدبیر" درباره بازداشت "بابک زنجانی"/به روز رسانی می شود
بسته خبری-تحلیلی "تدبیر" درباره فساد مالی ترکیه ؛ اردوغان در بحران/ضراب در زندان/ابرو گریان/ زنجانی سرگردان